در تاریخ صد ساله اخیر ایران بارها به اتهام خیانت و مزدوری برخی از
سیاستمداران ایرانی برخورد می کنیم که فقط دو سه مورد از آنها دارای سند و
مدرک هست و در موارد دیگر حب و بغض های موافقان و مخالفان آنچنان صحنه
حقیقت یابی را تیره و تاریک کرده که معلوم نیست این اتهامات چقدر به درستی
نزدیک است.
اما اتهام خیانت آخوندها به ایران و منافع ملی ایرانیان، اکثرا دارای
اسناد و مدارک موثق تاریخی اند. مثلا همین سید حسن مدرس ، متن نامه هایش به
شیخ خزعل که یک تجزیه طلب بود و خوزستان را عملا جدا کرده بود در اسناد
تاریخ موجود هست.
همچنین رفت و آمدهای مدرس با کنسول انگلیس به تایید دوست و دشمن رسیده زیرا در آن زمان انگلیس و شیخ خزعل و مدرس در یک جبهه علیه رضا خان بودند.
همچنین رفت و آمدهای مدرس با کنسول انگلیس به تایید دوست و دشمن رسیده زیرا در آن زمان انگلیس و شیخ خزعل و مدرس در یک جبهه علیه رضا خان بودند.
بعنوان مثال در همان ایام در روزنامه طوفان سندی چاپ شد که حاکی از ارتباط سید حسن مدرس و نصرت الدوله با انگلیس بود.
رفتار مدرس در تشویق و تحریک شیخ خزعل بسیار علنی و بسیار بیشرمانه بود که ابدا جای هیچگونه اغماض در وطن فروشی او باقی نمی گذارد.
در شهریور ۱۳۰۳ روزنامه العراق در شماره ۱۳۲۴ خود نوشت:
شنیده شده که در این روزها شیخ خزعل حاکم عربستان (خوزستان) با شاه ایران (احمد شاه که در اروپا بود) و سید مدرس وارد مذاکره شده و مبلغ گزافی را برای او فرستاده تا دراجرای برنامه های مدرس به مصرف برساند.
بی سیم مسکو هم اطلاع داد:
در موقع تفتیش خانه مدیر مسئول روزنامه ارتجاعی " اصلاح" در اهواز، مکاتباتی با رهبر اقلیت مجلس (مدرس) بدست آمد و همچنین یک طغری چک بانک خارجی که به امضای شیخ خزعل به مبلغ معتنابهی بدست آمده است. از قراری که می گویند عده ای از کارکنان پارلمان از شیخ پول می گرفته اند.
رفتار مدرس در تشویق و تحریک شیخ خزعل بسیار علنی و بسیار بیشرمانه بود که ابدا جای هیچگونه اغماض در وطن فروشی او باقی نمی گذارد.
در شهریور ۱۳۰۳ روزنامه العراق در شماره ۱۳۲۴ خود نوشت:
شنیده شده که در این روزها شیخ خزعل حاکم عربستان (خوزستان) با شاه ایران (احمد شاه که در اروپا بود) و سید مدرس وارد مذاکره شده و مبلغ گزافی را برای او فرستاده تا دراجرای برنامه های مدرس به مصرف برساند.
بی سیم مسکو هم اطلاع داد:
در موقع تفتیش خانه مدیر مسئول روزنامه ارتجاعی " اصلاح" در اهواز، مکاتباتی با رهبر اقلیت مجلس (مدرس) بدست آمد و همچنین یک طغری چک بانک خارجی که به امضای شیخ خزعل به مبلغ معتنابهی بدست آمده است. از قراری که می گویند عده ای از کارکنان پارلمان از شیخ پول می گرفته اند.
شیخ خزعل با وجودیکه با بختیاری ها و ایلات لرستان اتحاد بسته بود و خود
و قشون سی هزار نفره او سراسر خوزستان را در دست داشت و از حمایتهای سیاسی
دولت انگلیس و عراق هم بهره مند بود، علیه تضعیف رضا خان که در صدد اعزام
لشگر چهل هزار نفری به خوزستان را داشت با مدرس متحد شده بود.
علی رغم همه این توطئه ها رضا خان با لشگری عظیم به دروازه اهواز رسید و
خودش با دلی پر جرات به سمت اقامتگاه شیخ خزعل که صدها عرب مسلح از آن
محافظت میکردند به راه افتاد. وارد قصر او شد و شیخ را احضار کرد.
رضا خان به او گفت: برو مطمئن باش که در صدد نابودی تو نیستم به یک شرط که منبعد خود را ایرانی بدانی و چشمت بسمت تهران باشد نه جای دیگرزیرا هر کس به خارجی تکیه کند ایرانی نیست. پس اگر بعدها رویه سابق را ادامه بدهی تنها مجازات تو اعدام است. برو!
رضا خان به او گفت: برو مطمئن باش که در صدد نابودی تو نیستم به یک شرط که منبعد خود را ایرانی بدانی و چشمت بسمت تهران باشد نه جای دیگرزیرا هر کس به خارجی تکیه کند ایرانی نیست. پس اگر بعدها رویه سابق را ادامه بدهی تنها مجازات تو اعدام است. برو!
بدین ترتیب شیخی که زرخیزترین استان ایران را عربستان می نامید و آنرا از ایران جدا کرده بود تسلیم شد.
به مجرد اینکه رضا خان از غائله خوزستان به تهران بازگشت و قبل از اینکه خستگی مبارزه با شیخ خزعل از تنش بیرون رود به او خبر دادند که ترکمن ها قیام کرده اند. رضا شاه این آشوب را زیر سر اقلیت مجلس و مخصوصا تحریکات سید حسن مدرس و حمایت های مخفیانه دولت انگلیس می دید.
با سرکوب غائله ترکمن ها مدرس و متحدانش، بکلی ناامید شدند و مدرس در یک چرخش ناگهانی رابطه اش با رضا خان خوب شد بطوریکه قرار شد با طرح اعطای ریاست فرماندهی کل قوا به سردار سپه موافقت کند. همچنین از رضا خان خواست دو نفر از دوستان مدرس را در کابینه جدید پست و مقام بدهد.
وقتی این خبر به محمد حسن میرزا (ولیعهد) رسید که موافقت کرده تا ریاست کل قوا از سوی مجلس به رضا خان واگذار شود بسیار ناراحت شد و گفت:
"چهل هزار تومان حقوق یکماه شاه را به مدرس دادم تا نقشه هایش را پیاده کند، حالا پول از بین رفته و برادرم آنرا از من مطالبه می کند، نتیجه هم چنین شد!"
به مجرد اینکه رضا خان از غائله خوزستان به تهران بازگشت و قبل از اینکه خستگی مبارزه با شیخ خزعل از تنش بیرون رود به او خبر دادند که ترکمن ها قیام کرده اند. رضا شاه این آشوب را زیر سر اقلیت مجلس و مخصوصا تحریکات سید حسن مدرس و حمایت های مخفیانه دولت انگلیس می دید.
با سرکوب غائله ترکمن ها مدرس و متحدانش، بکلی ناامید شدند و مدرس در یک چرخش ناگهانی رابطه اش با رضا خان خوب شد بطوریکه قرار شد با طرح اعطای ریاست فرماندهی کل قوا به سردار سپه موافقت کند. همچنین از رضا خان خواست دو نفر از دوستان مدرس را در کابینه جدید پست و مقام بدهد.
وقتی این خبر به محمد حسن میرزا (ولیعهد) رسید که موافقت کرده تا ریاست کل قوا از سوی مجلس به رضا خان واگذار شود بسیار ناراحت شد و گفت:
"چهل هزار تومان حقوق یکماه شاه را به مدرس دادم تا نقشه هایش را پیاده کند، حالا پول از بین رفته و برادرم آنرا از من مطالبه می کند، نتیجه هم چنین شد!"
(برگرفته از کتاب تاریخ بیست ساله ایران/ حسین مکی)