مصاحبه با یک جوان ایرانی:
اخیرا باخبر شدیم یکی از داشجویان عزیز که برای ادامه تحصیل به کانادا آمده بخاطر یک بوسه کوچولو در آسانسور٬ به سه ماه زندان محکوم شده.
برای اطلاع از کم و کیف قضیه٬ خبرنگار ما با این جوان رعنا مصاحبه کوتاهی انجام داده است که ملاحظه میفرمایید:
- ای جوان رعنا! چی شد که اینجوری شد؟ آیا این درست است که شما ممه یک خانم را در آسانسور ماچ کردهاید؟
- بسم الله الرحمن الرحیم. رب الشرح لی صدری و یسرلی امری والحلل عقده من لسانی یفقه قولی.
با درود به روان پاک بنیانگذار جمهوری اسلامی و با درود و سلام به مقام عظمای ولایت و با عرض تبریک بمناسبت دهه مبارکه فجر و پیروزی حق بر باطل٬ راستش اینها همه پروپاگاندای رسانههای غربی است تا نام ایران اسلامی را خراب کنند و با ایجاد جنگ روانی و تبلیغات منفی زمینه صدور قطعنامه تحریم در شورای امنیت را فراهم نمایند.
- ببخشید. ما خبرنگار صدا و سیما نیستیم. راحت باشید. لطفا بفرمایید اون ممههای استکباری چجوری بود؟ بادمجونی بود یا دلمهای؟
- نه آقاجان! اصلا بدرد نمیخورد. مالی نبود. مزه خاک اره میداد.
- مگر خوردی؟
- نه بابا. فقط یک ماچ کوچولو کردم. اصلا حقیقتش را بخواهید این بود که ممه او به لبهای من خورد. درواقع من باید از او شاکی میشدم.
- مرد حسابی! چرا اینکار رو کردی؟ مگر اینجا ایرانه. میدونی با این کارت آبروی جامعه ایرانی را بردی؟
- بیخود جوش آبروی ایران را نزن. آبروی ایران را دیگران دارند میبرند. من فقط یک یک بوس کوچولو کردم. گاز که نگرفتم!
اصلا تقصیر خودش بود. توی اسانسور شلوغ بود. چند نفر کنار هم ایستاده بودند. من هم جلوی در بودم. وقتی که اون خانمه خواست از آسانسور بیرون برود مجبور بود از لابلای بقیه افراد رد شود و در نهایت از جلوی من عبور کند. همینکه از مقابل من داشت عبور میکرد یکی از ممههایش دقیقا سپر به سپر بطرف صورت من میآمد. وقتی که خیلی نزدیک شد یک دفعه احساس کردم یک چیز نرمی به لبهای من خورد. من هم که اهل تعارف و اینجور چیزا نیستم. دو سه قلپ خوردم!
- در خاتمه اگر پیامی برای خوانندگان این وبلاگ دارید بفرمایید.
- البته من کوچکتر از آنم که به خوانندگان وبلاگ شما پیام بدهم ولی پیام من به آنها این است که هر وقت دیدند ممه یک خانمی از جایش بیرون آمده و جلوی صورت شما قرار گرفت فورا آن را نبوسند بلکه با احتیاط آنرا به سر جای خودش برگردانند .