بیایید وبلاگهایمان را درآمدزا کنیم:
هفت سال از پیدایش اولین وبلاگ فارسی گذشت. در این هفت سال خیلیها آمدند و رفتند و بسیاری هنوز هم هستند ولی لنگان لنگان با این قافله همراهی میکنند. بنظر من توسعه روزافزون وبلاگهای فارسی معلول وجود فضای بسته در داخل کشور و وجود تک صدایی در رسانههای داخلی است.
بی شک انگیزه وبلاگ نویسها متفاوت است ولی یک قاعده کلی درمورد همه آنها صادق است و آن اینکه هرگاه کسی اثر و فایده کار خود را لمس نکند کم کم حس بیفایده بودن آن بر او غالب میشود و هر از چندگاهی چیزکی مینویسد که بگوید ما هم هستیم!
حال فرض کنید صدتا وبلاگ معروف داریم که روزانه تعداد زیادی به آن مراجعه میکنند. اگر هر یک از این صد وبلاگ بتواند از طریق نصب لوگو و آگهیهای مختلف تجاری مبلغی در حدود هزار دلار در سال کسب کند و نصف یا تمامی آنرا جهت یک کار خیریه هدیه نماید٬ مجموعا میتوان مبلغ پنجاه تا صد هزار دلار در سال جمعآوری نماییم.
آیا میدانید با همین پول چه کارهای مثبتی میتوان کرد؟
آیا میدانید چه تعداد زندانی در زندانهای کشور داریم که بخاطر نداشتن فقط چند میلیون تومان در آنجا گرفتارند و خانواده و زن و بچه آنها بی سرپرست مانده اند ؟
آیا میدانید چه تعداد کودک فقیر در گوشه و کنار مملکت دیکتاتور زده ما طعم خوردن یک وعده غذای گوشتی در ماه محروم هستند؟
خب. اگر ما بتوانیم در حد و وسع خود گرهی از گرههای فقر و محرومیت و گرفتاری مردم کشورمان باز کنیم٬ آن وقت اثر و فایده زنده نگهداشتن وبلاگ برایمان دو چندان میشود.
اگر با این ایده موافقید٬ راهکارهای اجرایی آنرا پیشنهاد بدهید
توضیح ۱-
آقاجان! یا ما خیلی از مرحله پرتیم یا اینکه دوستان خیلی سیاست زده شدهاند. کمک کردن به فقیر و بیچارهها یک کار انسانی است و چه ربطی به اوضاع و احوال مملکت داره؟
بابا جان! خیلی از این خارجیها با پرداخت روزی یک دلار از راه دور یک کودک در افریقا را به فرزندی قبول میکنند و مخارجش را میدهند تا از گرسنگی تلف نشود. بعضی ها هم حتی اسپانسر حیوانات میشوند که تلف نشوند.
کمک به دیگران ارتباطی به نوع حکومتها ندارد و یک کار انسانی است که به آدم انگیزه زندگی کردن میدهد.
آقا جان ما خیلی عقبیم. خدا لعنت کند جمهوری اسلامی را که همه چیز را از ما گرفته حتی فرهنگ کمک به مردم را
توضیح ۲:
عرضم بحضور شما٬ توی همین تورنتو بیش از هفت هشت نشریه و هفتهنامه فارسی زبان هست که بصورت رایگان در بین ایرانیان مقیم اینجا توزیع میشود. درآمد این نشریات رایگان فقط از طریق آگهی تامین میشود. آنقدر توی این نشریات آگهی چاپ میکنند که آدم سرگیجه میگیرد. همه صفحات این نشریات پر شده از عکسهای شهین خانم و مهین خانم. صدها نفر مشاور املاک٬ هزاران نفر کارگزار وام که الحمدلله همه شان هم مدیر رویال بانک هستند. صدها هزار نفر توی کار مهاجرت و تا دلتان بخواه سالن لاغری و آرایش و غیره.
خب. حتما توی شهر یا کشوری که شما هم در آن زندگی میکنید وضع مشابهی هست.
حالا چه عیبی داره اون شهین خانم و مهین خانم بجای اینکه پول بی زبانش را بدهد به یک نشریه که از در و دیوار آن آگهی میبارد٬ نصف پولش را بدهد به صاحب یک وبلاگ که روزانه صدها بازدیدکننده دارد و تاثیرگذار تر از آن نشریات هفتگی هم هستند؟
از فردا بروید سراغ شهین خانم و مهین خانم و دستشان را بگیرید بیاورید اینجا..
هفت سال از پیدایش اولین وبلاگ فارسی گذشت. در این هفت سال خیلیها آمدند و رفتند و بسیاری هنوز هم هستند ولی لنگان لنگان با این قافله همراهی میکنند. بنظر من توسعه روزافزون وبلاگهای فارسی معلول وجود فضای بسته در داخل کشور و وجود تک صدایی در رسانههای داخلی است.
بی شک انگیزه وبلاگ نویسها متفاوت است ولی یک قاعده کلی درمورد همه آنها صادق است و آن اینکه هرگاه کسی اثر و فایده کار خود را لمس نکند کم کم حس بیفایده بودن آن بر او غالب میشود و هر از چندگاهی چیزکی مینویسد که بگوید ما هم هستیم!
حال فرض کنید صدتا وبلاگ معروف داریم که روزانه تعداد زیادی به آن مراجعه میکنند. اگر هر یک از این صد وبلاگ بتواند از طریق نصب لوگو و آگهیهای مختلف تجاری مبلغی در حدود هزار دلار در سال کسب کند و نصف یا تمامی آنرا جهت یک کار خیریه هدیه نماید٬ مجموعا میتوان مبلغ پنجاه تا صد هزار دلار در سال جمعآوری نماییم.
آیا میدانید با همین پول چه کارهای مثبتی میتوان کرد؟
آیا میدانید چه تعداد زندانی در زندانهای کشور داریم که بخاطر نداشتن فقط چند میلیون تومان در آنجا گرفتارند و خانواده و زن و بچه آنها بی سرپرست مانده اند ؟
آیا میدانید چه تعداد کودک فقیر در گوشه و کنار مملکت دیکتاتور زده ما طعم خوردن یک وعده غذای گوشتی در ماه محروم هستند؟
خب. اگر ما بتوانیم در حد و وسع خود گرهی از گرههای فقر و محرومیت و گرفتاری مردم کشورمان باز کنیم٬ آن وقت اثر و فایده زنده نگهداشتن وبلاگ برایمان دو چندان میشود.
اگر با این ایده موافقید٬ راهکارهای اجرایی آنرا پیشنهاد بدهید
توضیح ۱-
آقاجان! یا ما خیلی از مرحله پرتیم یا اینکه دوستان خیلی سیاست زده شدهاند. کمک کردن به فقیر و بیچارهها یک کار انسانی است و چه ربطی به اوضاع و احوال مملکت داره؟
بابا جان! خیلی از این خارجیها با پرداخت روزی یک دلار از راه دور یک کودک در افریقا را به فرزندی قبول میکنند و مخارجش را میدهند تا از گرسنگی تلف نشود. بعضی ها هم حتی اسپانسر حیوانات میشوند که تلف نشوند.
کمک به دیگران ارتباطی به نوع حکومتها ندارد و یک کار انسانی است که به آدم انگیزه زندگی کردن میدهد.
آقا جان ما خیلی عقبیم. خدا لعنت کند جمهوری اسلامی را که همه چیز را از ما گرفته حتی فرهنگ کمک به مردم را
توضیح ۲:
عرضم بحضور شما٬ توی همین تورنتو بیش از هفت هشت نشریه و هفتهنامه فارسی زبان هست که بصورت رایگان در بین ایرانیان مقیم اینجا توزیع میشود. درآمد این نشریات رایگان فقط از طریق آگهی تامین میشود. آنقدر توی این نشریات آگهی چاپ میکنند که آدم سرگیجه میگیرد. همه صفحات این نشریات پر شده از عکسهای شهین خانم و مهین خانم. صدها نفر مشاور املاک٬ هزاران نفر کارگزار وام که الحمدلله همه شان هم مدیر رویال بانک هستند. صدها هزار نفر توی کار مهاجرت و تا دلتان بخواه سالن لاغری و آرایش و غیره.
خب. حتما توی شهر یا کشوری که شما هم در آن زندگی میکنید وضع مشابهی هست.
حالا چه عیبی داره اون شهین خانم و مهین خانم بجای اینکه پول بی زبانش را بدهد به یک نشریه که از در و دیوار آن آگهی میبارد٬ نصف پولش را بدهد به صاحب یک وبلاگ که روزانه صدها بازدیدکننده دارد و تاثیرگذار تر از آن نشریات هفتگی هم هستند؟
از فردا بروید سراغ شهین خانم و مهین خانم و دستشان را بگیرید بیاورید اینجا..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر