همه حرفهای خوب و درست و حسابی را دوستان در مورد ویژگیهای «رسانه» گفته و نوشتهاند و چیزی برای من باقی نگذاشتهاند اما حسب دعوت ف. م. سخن عزیز که خواسته چیزکی در این مورد بنویسم٬ من دو سه جمله در این رابطه مینویسم برای خالی نبودن عریضه:
بنظر من رسانه باید رسانا باشد. همانطوریکه یک مفتول مسی٬ رسانای خوبی برای انتقال جریان برق است٬ یک رسانه هم باید رسانه خوبی باشد برای انتقال جریانات و واقعیات جامعه به مخاطب.
بعبارت دیگر همانگونه که یک میله آهنی رسانای خوبی است برای انتقال گرما از نقطهای به نقطه دیگر٬ یک رسانه هم باید از گرمی هیجانات جامعه گرم و از سردی التهابات جامعه سرد شود و الا میشود یک تکه چوب و بعضا یک چماق.
من با این حرف و ایده آقای خمینی (که همه بدبختیهای ما از اوست) مشکل دارم که میگفت:« رادیو و تلویزیون باید انسانساز باشد.»
رسانه کارش تربیت نیست. کارش هدایت است. هدایت عین واقعیتها به مخاطب. از اینجا به بعد این در اختیار مخاطب است که راه صواب را برگزیند یا راه خطا را.
رسانهای که وظیفه داشته باشد مردم را آدم کند٬ تبدیل میشود به ابزاری در جهت تحمیق انسانها. رسانه نباید تکلیف و تکلف داشته باشد.
بچه که بودم گاهی همینطوری پیچ رادیو را میچرخاندم ببینم دنیا دست کیه. رادیو مسکو از همه ایستگاههای دیگر صدایش قویتر و باکیفیتتر بود ولی مرده شور ببرد آن برنامههای مزخرفش را. چنان با آب و تاب از وضعیت پیشرفت در شوروی تعریف و تمجید میکرد و آنچنان از خوبی و فضایل اخلاقی رهبران حزب کمونیست سخن میگفت که آدم با خودش میگفت: خوش بحال مردم شوروی!
بعد که نظام سوسیالیستی شوروی فرو پاشید٬ معلوم شد که همه آن حرفها کشک بوده و ذرهای از فقر و فلاکت مردم شوروی را منعکس نشده است.
برعکس٬ شما رسانههای دنیای غرب و بخصوص امریکا را ببینید. مسئلهای نیست که رسانهها از انعکاس آن برحذر شده باشند. البته ممکن است یک رسانه بدلیل خط و ربط خاصی گاهی مطلبی را کتمان کند ولی در عین حال دهها و شاید صدها رسانه دیگر آنرا در بوق و کرنا میکنند. این است که جامعه غرب یک جامعه پویا و همیشه در حال حرکت و جنبش است.
ملاک من برای تشخیص یک رسانه خوب با یک رسانه بسته که اسمش را رسانه کمونیستی میگذارم٬ میزان رسانایی و قابلیت انتقال همه واقعیتهای جامعه است.
بنظر من یک سایت خبری مثل «سایت بازتاب» یک رسانه کمونیستی است چون میخواهد فقط خبرهایی را منعکس کند که با منافع نظام در تضاد نباشد و در نتیجه مخاطب را به سمت نظام سوق دهد. آنها معتقدند که کارشان در جهت تقویت حفظ نظام است.
این است که میبینید مملکت را آب می برد و این آقایان را خواب!
همه خیابانهای تهران تظاهرات و اعتراض است اما دریغ از یک سطر خبر از واقعیات جامعه در این سایت.
مشکل این آقایون این است که برای خودشان رسالت قائل اند. رسالت هدایت انسانها!
رسانه کارش هدایت است اما نه هدایت انسانها بلکه هدایت واقعیتها.
رسانهای که واقعیتها را (چه موافق و چه مخالف٬ چه درست و چه غلط) را منعکس نکند نمیتواند یک رسانه موثر باشد.
بنظر من رسانه باید رسانا باشد. همانطوریکه یک مفتول مسی٬ رسانای خوبی برای انتقال جریان برق است٬ یک رسانه هم باید رسانه خوبی باشد برای انتقال جریانات و واقعیات جامعه به مخاطب.
بعبارت دیگر همانگونه که یک میله آهنی رسانای خوبی است برای انتقال گرما از نقطهای به نقطه دیگر٬ یک رسانه هم باید از گرمی هیجانات جامعه گرم و از سردی التهابات جامعه سرد شود و الا میشود یک تکه چوب و بعضا یک چماق.
من با این حرف و ایده آقای خمینی (که همه بدبختیهای ما از اوست) مشکل دارم که میگفت:« رادیو و تلویزیون باید انسانساز باشد.»
رسانه کارش تربیت نیست. کارش هدایت است. هدایت عین واقعیتها به مخاطب. از اینجا به بعد این در اختیار مخاطب است که راه صواب را برگزیند یا راه خطا را.
رسانهای که وظیفه داشته باشد مردم را آدم کند٬ تبدیل میشود به ابزاری در جهت تحمیق انسانها. رسانه نباید تکلیف و تکلف داشته باشد.
بچه که بودم گاهی همینطوری پیچ رادیو را میچرخاندم ببینم دنیا دست کیه. رادیو مسکو از همه ایستگاههای دیگر صدایش قویتر و باکیفیتتر بود ولی مرده شور ببرد آن برنامههای مزخرفش را. چنان با آب و تاب از وضعیت پیشرفت در شوروی تعریف و تمجید میکرد و آنچنان از خوبی و فضایل اخلاقی رهبران حزب کمونیست سخن میگفت که آدم با خودش میگفت: خوش بحال مردم شوروی!
بعد که نظام سوسیالیستی شوروی فرو پاشید٬ معلوم شد که همه آن حرفها کشک بوده و ذرهای از فقر و فلاکت مردم شوروی را منعکس نشده است.
برعکس٬ شما رسانههای دنیای غرب و بخصوص امریکا را ببینید. مسئلهای نیست که رسانهها از انعکاس آن برحذر شده باشند. البته ممکن است یک رسانه بدلیل خط و ربط خاصی گاهی مطلبی را کتمان کند ولی در عین حال دهها و شاید صدها رسانه دیگر آنرا در بوق و کرنا میکنند. این است که جامعه غرب یک جامعه پویا و همیشه در حال حرکت و جنبش است.
ملاک من برای تشخیص یک رسانه خوب با یک رسانه بسته که اسمش را رسانه کمونیستی میگذارم٬ میزان رسانایی و قابلیت انتقال همه واقعیتهای جامعه است.
بنظر من یک سایت خبری مثل «سایت بازتاب» یک رسانه کمونیستی است چون میخواهد فقط خبرهایی را منعکس کند که با منافع نظام در تضاد نباشد و در نتیجه مخاطب را به سمت نظام سوق دهد. آنها معتقدند که کارشان در جهت تقویت حفظ نظام است.
این است که میبینید مملکت را آب می برد و این آقایان را خواب!
همه خیابانهای تهران تظاهرات و اعتراض است اما دریغ از یک سطر خبر از واقعیات جامعه در این سایت.
مشکل این آقایون این است که برای خودشان رسالت قائل اند. رسالت هدایت انسانها!
رسانه کارش هدایت است اما نه هدایت انسانها بلکه هدایت واقعیتها.
رسانهای که واقعیتها را (چه موافق و چه مخالف٬ چه درست و چه غلط) را منعکس نکند نمیتواند یک رسانه موثر باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر