نگاهی به مکالمه منتشر شده از پسر رفسنجانی از زاویه ای دیگر

من نمی خواهم ادای معلم اخلاق را دربیاورم و در مورد ضبط مکالمه با دیگران و انتشارش در فضای وب قضاوتی بکنم. در این مورد دیگران مفصلا نوشته اند و بحث کرده اند. من هم مخالفتی با استدلالهای آنها ندارم ولی میخواهم این موضوع را از زاویه دیگری نگاه کنم.

بنظر من شنیدن حرفهای پسر رفسنجانی نکات جالبی داشت و حقایقی را روشن کرد که نتیجه اش نهایتا به نفع مردم است.
 

اولا این نوار باعث میشود که دشمنی خامنه ای با رفسنجانی بیشتر و عمیق تر شود و رفسنجانی جنایتکار برای همیشه حذف شود. من خطر رفسنجانی را بیشتر از خامنه ای میدانم. خامنه ای سگش شرف دارد به رفسنجانی حقه باز و دورو.  در طول سی سال اخیر هر چه کشیدیم از دسیسه های رفسنجانی کشیدیم. شما هیچ جنایتی را در تاریخ انقلاب اسلامی پیدا نمی کنید که دست رفسنجانی در آن دیده نشود. بنظر من همین رفسنجانی بود که انقلاب را منحرف کرد. خمینی لعنت الله علیه بیشترین تاثیر پذیری را از همین رفسنجانی عوضی داشت. تخم دشمنی با گروههای چپ را در اوایل انقلاب همین رفسنجانی کاشت و خمینی را بدنبال آن کشاند. او در قضیه حذف مهندس بازرگان و لیبرال ها و همچنین سقوط بنی صدر نقش فعالی داشت. در زمان او ترور نویسندگان و مخالفان طراحی و توسعه پیدا کرد. خذف آقای منتظری و خانه نشین شدن او ثمره دسیسه های رفسنجانی و ری شهری بود.

بعد از مرگ خمینی این رفسنجانی بود که با دروغگویی و مکر و حیله خامنه ای را قالب کرد و همه را گرفتار این دیکتاتور روانی کرد.

بنظر من از انتشار این نوار بیشتر از همه رفسنجانی منافق و دودوزه باز ناراحت شد چرا که او همیشه با دورویی از رهبری خامنه ای حمایت کرده و گفته که رهبری خامنه ای را با هیچ چیز عوض نخواهد کرد!

رفسنجانی دارد تقاص جنایت هایی را که کرده پس میدهد. تازه این اولش است. او باید روزهای خفت بار بیشتری را برای خود و خانواده اش ببیند.

من دلم میخواهد بلایی را که بر سر جوان های ما در زندان ها در طول این سالها آمد بر سر فرزندان خودش بحق یا ناحق بیاید. خیلی خوشحالم که اینها مثل گرگ های درنده به جان هم افتاده اند و دارند ماتحت یکدیگر را پاره میکنند.

خلاصه اینکه صرفنظر از نحوه انتشار این نوار برآیند این کار بیشتر به ضرر رفسنجانی و تشدید اختلافات مسولین نظام  خواهد بود که تضعیف آنها نهایتا به نفع مردم است. من اصلا دلم برای مهدی هاشمی و دیگر آقازاده ها نمیسوزد. بپذار پدر سوخته ها بیشتر به جان هم بیفتند.



فراخوان تجمع حمایت از ممنوعیت واردات کاندوم

 واردات بادکنک بهشتی یا همان کاندوم به کشور ممنوع شد. بعضی کارشناسان گمرکی معتقدند این کار بعد از فرمایشات گه‌هر بار مقام مزخرف رهبری که کنترل جمعیت خواسته دشمن است گرفته شده است. برخی کارشناسان دیگر که نخواستند نامشان فاش شود گفتند: نخیر! کاندوم بدلیل اینکه جزو کالای لوکس محسوب میشود دلیلی ندارد توی این کمبود ارز و بدبختی و بی‌پولی از خارج وارد شود. حالا مردم کاندوم نخرند چه میشود؟ خوردنی نیست که اگر نخورند بمیرند. یک مدت دندان توی جیگر بگذارند و یا جیگرشان را بی کاندوم بگذارند تا ببینیم وضع مملکت به کجا می‌کشد. اصلا پدران ما که در گذشته‌های دور زندگی میکردند و کاندوم نداشتند چه میکردند؟ مگر در صدر اسلام ما کاندوم داشتیم. اگر کاندوم واجب بود حتما یک سوره‌ای آیه‌ای در قران برای کاندوم نازل می‌شد. مگر میشود اسلام که برای همه چیز برنامه داشته باشد ولی برای کاندوم دستورالعملی نداشته باشد؟ معلوم است که کاندوم اصولا یک چیز من درآوردی و زاییده غرب زدگی است.

اتفاقا همین کمبودها و تحریم‌ها باعث میشود دانشمندان هسته‌ای ما در زیر زمین خانه‌شان کاندوم‌های جدیدی اختراع کنند که مطابق فرهنگ و باورهای مذهبی ما باشد. من شنیده‌ام دانشمندان بسیجی‌ما دارند روی یک طرحی کار میکنند که از بادمجان کاندوم بسازند. یعنی بادمجان را میگیرند و تویش را با دقت خالی میکنند بعد چیزشان را توی آن میکنند و بقیه ماجرا. تنها عیب این طرح این است که چون قیمت بادمجان بالاست این کار مقرون به صرفه نیست مگر آن که بخاطر صرفه جویی مجبور باشیم بعد از مصرف بادمجان‌ها را توی ماهی تابه سرخ کرده و خورشت بادمجان درست کنیم که صرفه اقتصادی پیدا کند. البته این طرح هنوز نهایی نشده و برادران ما دارند روی آن یعنی روی بادمجان کار میکنند.

اصلا وقتی رهبر یک کشوری میگوید کاندوم مصرف نکنید شما چکاره هستید که دنبال پیدا کردن کاندوم هستید؟ شما بیشتر می‌فهمید یا رهبر فرزانه؟ او وقتی میگوید جلوگیری نکنید و همینطوری زرت و زرت بچه درست کنید لابد فکر خرج و مخارجش را کرده و الا همینطوری الکی که زر نمی‌زند. آقا خودشان فرمودند جلوگیری نکنید و تویش خالی کنید تا دشمن شاد نشود.

الان دنیا چشمش به این است که ما با دودول‌مان چکار میکنیم. 

اختلاس ۳۱۵۰ دلاری موجب برکناری یک شهردار شد

واقعا مانده‌ام بخندم یا گریه کنم. توی مملکت امام زمان هزارها میلیارد تومان اختلاس میشود رهبر مفنگی‌اش میاد میگه کشش ندید! دهها میلیارد تومان از بودجه ملی گم میشود و در واقع توسط مسولین و دار و دسته‌شان هپلو هپو میشود آب از آب تکان نمیخورد. اصلا کسی پاسخگو نیست. شتر دیدی ندیدی!

بعد توی این کانادای بلاد کفر شهردار تورنتو را بخاطر سواستفاده از سربرگ شهرداری برای جمع‌آوری کمک به یک باشگاه خصوصی فوتبال او را به جرم «تضاد منافع» از کار برکنار میکنند. البته او گفته بحضرت عباس نمیدانستم این کار میتواند خلاف قانون محسوب شود و از دادگاه تقاضای تجدید نظر کرده. لینک خبر را در اینجا

اختلاس هم اختلاس اسلامی!
این سوسول بازیها چیه که این خارجی‌ها از خودشان درمی‌آورند. عموجان! میخواهی اختلاس بکنی برو یک پول درست و حسابی بالا بکش. واقعا که اینجور اختلاس‌ها کسرشان دارد. ای کاش اینها را برای گذراندن دوره اختلاس اسلامی به جمهوری اسلامی اعزام میکردند تا در آنجا با آخرین تکنولوژی‌های اختلاس و حقه بازی و پدرسوخته بازی آشنا میشدند و برمی‌گشتند و به کشورشان خدمت میکردند.

روزگار کسادی وبلاگ نویسی

اوه اینجا چقدر گرد و غبار گرفته. اینجا شده مثل خانه‌های قدیمی دوران کودکی. با حیاط سنگفرش و حوض بزرگ و پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی. همه خاطرات تلخ و شیرین از دوران شکوفایی وبلاگ نویسی در اینجا انبار شده. یادش بخیر. چه دورانی بود. چه برو و بیایی داشتیم.

من توی اینجا که منبر میرفتم جماعت گوش تا گوش نشسته بودند و به و به و چه چه میکردند. اوضاعی بود بی‌نظیر. خدا بیامرزد اموات شما را. همگی به رحمت حق رفتند و فقط تک و توکی از اونها مانده‌اند که عصا زنان و با پشت خمیده گاهی که هوا یکخورده گرم‌تر است از خانه بیرون می‌آیند و توی خیابان یک دوری میزنند و دوباره غیب میشوند.

قبلا رسم بود هر کس برای وبلاگ خودش جشن تولد و یا میلاد مسعود میگرفت. ما که اصلا حساب از درست‌مان بکلی دررفته. خدا نکند آدم پیر بشود و آلزایمر وبلاگی بگیرد. تاریخ تولد خودش را هم گم میکند.

من که یادم نیست وبلاگ نویسی را از چند سالگی شروع کردم. گمانم زمان فتحعلی شاه قاجار بود. شاید هم زمان اسکندرمقدونی. دقیقا یادم نیست. فقط یادم میاد اینجاها هنوز بیابان بود. یعنی بین این وبلاگ تا وبلاگ بعدی هفت هشت فرسخ راه بود که ما با اسب و الاغ میرفتیم.

یادمه یکبار مشرف شده بودم به یک سفر زیارتی وبلاگ همین حسن آقای خودمان. هفت شب و هشت روز توی راه بودیم. راهزن‌ها جلوی‌مان را گرفتند و جیب‌مان را خالی کردند و اگر امدادهای غیبی نبود معلوم نبود کار دیگری هم با ما نمیکردند که بحمدالله بخیر گذشت و ما صحیح و سالم به آعوش وبلاگ خودمان بازگشتیم.

این چیزها را برای این جوان‌ها گفتم تا اینقدر نروند توی فیس بوک قرتی بازی دربیاورند و شب تا صبح آنجا ویلان و سرگردان باشند که فضولی دیگران را بکنند. 

بنظر من علت کم رونقی وبلاگ نویسی نداشتن حرف و سخن جدید نیست که این به معنای خشک شدن چشمه عقل و تفکر است. اتفاقا حرف و دیدگاهها بسیار فراوان و متنوع‌تر از سابق شده‌اند. تحلیل‌ها عمیق‌تر شده و کلام‌ها پخته‌تر از قبل شده.

اما چیزی که هست فروکش کردن هیجان‌هاست. ما ملتی هیجانی هستیم. هروقت موجی می‌آید به تحرک می‌افتیم و شلوغ پلوغ میکنیم. اما در سکوت و آرامش امیدها را از دست میدهیم و میرویم توی لاک خودمان.

بد نیست هراز گاهی چند جمله از آنچه که در مغزمان خطور میکند بصورت روزنویسی به رشته تحریر دربیاوریم. آگاهی یک شبه بوجود نمی‌آید. برخورد دیدگاهها و نظرها باعث میشوند واقعیات زندگی را همانگونه که هست ببینیم.

اگر گفتید چرا امروز دلار گران شد؟

امروز قیمت دلار باز گران شد و به مرز 3000 تومان رسید. بنظر شما چه اتفاقی در ایران و یا در جهان رخ داد که باعث چنین جهش قیمتی شد؟

 

اتفاقا حوادثی رخ داد که بطور طبیعی باید باعث آرامش بازار بشود و قیمت  را پایین بیاورد. مثلا امروز اعلام شد جنگ اسرائیل و حماس پایان یافت. همزمان اعلام شد که جمهوری اسلامی غنی سازی را کنار گذاشته و آماده تسلیم شدن است.

این خبرها و چیزهایی نظیر آنها باید تاثیر مثبتی روی بازار بگذارد ولی برعکس ما شاهد جهش سیصد تومانی قیمت دلار در بازار تهران بودیم. پس دلیلش چیست؟

 

بنظر من فقط یک دلیل برای این جهش قیمت وجود دارد. اگر گفتید چیست؟

لطفا اینقدر غزه غزه نکنید!

من اینقدر بدم میاد از این آدمهایی که بدون فکر و اندیشه  و بدون هیچگونه اطلاع و آگاهی از واقعیات تاریخی همینطوری بقول معروف یلخی برای مردم فلسطین و غزه دلسوزی میکنند.

من راست و پوست کنده میخواهم بگویم برای من اصلا مهم نیست که توی غزه چه میگذرد. برای من مهم نیست تقصیر کدام طرف است. فقط این را می فهمم که حتی اگر فرض کنیم حق با فلسطینی هاست باز نمیتوان این کرم ریختن های آنها را در منطقه توجیه کرد. آخر آدم اگر یک مثقال عقل توی کله اش باشد با چهارتا و نصفی موشکهای زفرتی اهدایی جمهوری اسلامی چوب توی لانه زنبورها نمیکند.

آخه تو که قدرت و توان مقابله با اسرائیل را نداری غلط میکنی شروع کننده جنگ باشی.

گروه تروریستی حماس اگر دلسوز مردم فلسطین بود هیچوقت وارد این معرکه نابرابر نمی شد. حالا که خربزه خورده اند باید پای لرزش هم بنشینند.

مسئله دیگر این است که اصولا ما چه کاره ایم که برای اسرائیل و امنیت مردم آن تعیین تکلیف میکنیم ؟

من به یک چیز معتقدم و آن این است که هر حکومتی برآیند خصوصیات مردم است. هیچوقت نمیشود در سوئیس یا در کانادا و یا در امریکا یک حکومت دیکتاتور و ضد دمکراسی روی کار بیاید. اگر می بینید گروه تروریستی حماس زمام امور مردم غزه را دردست گرفته باید نتیجه بگیریم که آن سپور و آن پزشک و آن معلم و آن پبرزنی هم که در غزه زندگی میکند به نحوی در روی کارآمدن و به قدرت رسیدن حماس سهم دارند و اینطوری نیست که حساب اینها از حساب افراطی های حماس جدا باشد.

مگر همین ها نبودند که در جنگ صدام علیه ایران از صدام حمایت میکردند؟ اینها ملتی هستند که به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند و اصولا با ما ایرانی ها هیچ وجه مشترکی ندارند.

 

درود بر این مجلس باغیرت!

تصویری را که ملاحظه می‌کنید عکس گرفته شده از یک نماینده مجلس جمهوری اسلامی است که از شدت ناراحتی و هق هق گریه از حال رفته و دیگر نمایندگان مردمی لنگ و پاچه او را گرفته و دارند از صحن علنی مجلس خارج میکنند. واقعا این نمایندگان مظلوم ما چه گناهی کرده‌اند که نماینده ما شده‌اند و باید این همه غصه بخورند؟ حالا یک وقت شما خیال نکنید که این بیچاره زبان بسته بخاطر شنیدن روضه و مداحی به این حال افتاده. اصلا اینطور نیست. آخه مجلس قانون گذاری که جای روضه خوانی و قمه زنی و گوسفند قربانی کردن و شربت صلواتی دادن و اینجور کارها نیست. این حرفها را دشمن توی بوق‌های تبلیغاتی استکباری میگوید تا چنین القا کند که نمایندگان آگاه و با مسپولیت ما بجای حل مشکلات اقتصادی کشور نشسته‌اند توی مجلس سینه زنی میکنند و از شدت گریه و زجه از حال میروند. واقعا این استکبار جهانی چه دروغ‌ها که نمیگوید. این بیچاره ننه مرده از وضع مملکت و گرانی ماست و شیر و میوه و نخود و لوبیا و سیب زمینی به این حال افتاده. آخه این شما یک لحظه خودتان را جای این بیچاره بگذارید. غصه کدام کار را میخورید؟ اینکه مملکت هرج و مرج شده و خر صاحاب خودش را نمی‌شناسد؟ اینکه گرانی و فساد دارد مملکت را منفجر میکند؟ اینکه رهبر مفنگی پایش را توی یک کفش کرده که الا و بلا باید بمب اتم داشته باشیم؟ اینکه رئیس جمهور مردمی اصلا قانون و مراکز قانونگذاری را تخم مرغ خودش هم حساب نمیکند؟ اینکه جوان‌ها را بیخود و بی جهت در زندان‌ها زیر شکنجه می‌کشند و کسی هم جوابگو نیست؟

آخر این بدبخت زبان بسته کدامین غصه را بخورد و بر کدامین مصیبت گریه و زاری کند؟

آیا بهتر نیست خودش را به خریت بزند و به حال مصیبتهای کرب و بلا در هزار و چهارصد سال پیش گریه کند و اشک بریزد؟

نتیجه انتخابات امریکا در گرو آش نذری

بر اساس خبرهای دست اول که معمولا به روابط عمومی این وبلاگ میرسد مقامات جمهوری اسلامی بدجوری از روی کار آمدن جمهوریخواهان در امریکا در هراس افتاده‌اند. آنها مملکت را عملا تا روشن شدن تکلیف انتخابات امریکا تعطیل‌ترتر تر کرده‌اند و با چشمی گریان و قلبی مالامال از ترس و وحشت منتظر اعلام نتیجه انتخابات در امریکا هستند و هر از گاهی برای کمک به پیروزی دمکراتها یک عشوه‌گری خرکی هم میکنند. مثلا ولایتی را به امریکا میفرستند تا پیام غلط کردن گفتن مقام عظما را به دولت امریکا برساند و بهانه‌ای بدهد دست آقای اوباما برای نتیجه بخش نشان دادن سیاستهای چهارساله اخیر امریکا در قبال ایران.

براساس اطلاعات دست اول دیگری هم که از اسرائیل به دفتر روابط عمومی این وبلاگ رسیده جمعی از مقامات اسرائیلی هم در کنار دیوار ندبه برای پیروزی آقای میت رامنی مراسم دعا و نذز و نیاز برگزار کرده‌اند و چه بسا آش نذری و سمنو هم پخش کرده‌اند.

از آنجا که طبق نظر سنجی‌ها در امریکا که معمولا از دقت بالایی برخوردارند هردو نامزد در موقعیتی برابر بسر می‌برند. در نتیجه آنچیزی که سرنوشت انتخابات امریکا را تا چند ساعت دیگر رقم میزند تاثیر آش نذری در تهران و بیت المقدس است.

حالا باید منتظر بنشینیم و ببینیم خدای کدامیک از ادیان گوش به حرف پیروان میدهد.

تهدید کردن به روش جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی اخیرا تهدید کرده که اگر تحریم‌ها ادامه یابد ما دیگر حاضر نیستیم مدیرت جهان را بعهده بگیریم.

 اینقدر این تحریم‌ها را ادامه ندهید یک وقت دیدید ما از کوره در رفتیم و خدای ناکرده شما را ول کردیم به حال خودتان. کاری نکنید که دیگر کاری به حل مشکلات اقتصادی و بیکاری و بی ناموسی جهان نداشته باشیم.

باباجان! اینقدر این تحریم‌ها را کش میدهند که آدم عصبانی میشود میگوید گور بابای جهان. چرا ما خودمان را برای کشورهای غربی و یک مشت کافر از خدا بی‌خبر جر میدهیم؟ بگذار این امریکایی‌ها همچنان قیمت دلارشان بالا برود تا از بدبختی بمیرند. بگذار این اروپایی‌ها اینقدر تهاجم فرهنگی بشوند که جانشان دربرود. بگذار اینقدر بی‌حجابی زیاد بشود که همه کشورهای استکبار جهانی غرق در فساد بشود.

حالا ما را تحریم می‌کنید؟؟

ای بدبخت‌ها شما از کجا میخواهید ولی فقیه پیدا کنید؟ شما که رهبر فرزانه ندارید. شما باید منت ما را بکشید که رهبر فرزانه ما ولی امر شما هم بشود. خواب دیدید خیر است. نخیر. چون شما ما را تحریم کردید ما هم دیگر نمیگذاریم رهبرمان ولی امر مسلمین شما بشود. معظم له فقط ولی امر مسلمین خودمان است و بس. البته ملت‌های ونزوئلا و کره شمالی از این امر مستثنی هستند و هدایت‌های داهیانه معظم له شامل حال آنها هم میشود.

بهپاد اسلامی

بنابه گزارش خبرگزاری که نخواست نامش فاش شود سردار قمبلعلی زاده شوشتر نشان نورآبادی خراسانی از ساخت جدیدترین بهپاد اسلامی توسط متخصصان سپاه پرده برداشت.

سردار قمبلعلی زاده افزود: قطعات این بهپاد از کشورهای خارجی وارد شده و توسط متخصصان داخلی مونتاژ گردیده ولی طراحی و ساخت نعل قاطر در مراکز صنعتی سپاه انجام شده است که بدلیل سواستفاده دشمن طرز ساخت آنرا نمیتوانیم در اینجا بیان کنیم.

بنا به اظهارات سقیر کشورمان در لبنان که از روی پشت بام خانه‌شان رژیم غاصب صهیونیستی را زیر نظر دارد صهیونیست‌ها از ترس بهپاد اسلامی در حال فرار از اسرائیل به امریکا هستند و امریکایی‌ها هم از ترس همین بهپاد در حال فرار به اسرائیل.

این بهپاد اسلامی آنقدر مهم است که همه تحولات سیاسی- اقتصادی- نظامی منطقه خاورمیانه به آن ربط دارد. بیخود نیست از روزی که ما بهپاد ساختیم دشمن در صدد ایجاد گرانی در کشور برآمده و قیمت ماست و پنیر و ماکارونی را در ام القرای اسلامی افزایش داده.

حالا شما ببین ما یک بهپاد زفرتی داریم آنرا فورا به دست حزب الله لبنان دادیم تا علیه اسرائیل بکار ببرند وای به حال روزی که به سلاح هسته‌ای دست یابیم. آن روز است که به چیزی کمتر از مدیریت جهانی و ایجاد گشت امر به معروف و نهی از منکر در سراسر گیتی راضی نخواهیم شد.

دلار چند است؟/ امام خمینی

میگن روی دیوار یکی از ساختمانهای خیابان فرودسی نوشته‌اند:

دلار چند است؟

«امام خمینی»

ایهالناس! آب توی دست‌تان هست بگذارید زمین و بروید این فیلم آرگو را ببینید

نمیدانم چند نفر از شما این فیلم «آرگو» را دیده. واقعا آدم از خجالت نمیداند چی بگوید.

راستش من خودم وقتی فیلم تمام شد قبل از اینکه چراغ‌های سالن سینما روشن بشود فلنگ رو بستم و از سالن سینما جیم شدم. ترسیدم این خارجی‌های خدانشناس به من خیره شوند و با نگاهشان آن فحشی را که قرار بود کارگردان و فیلمنامه نویس فیلم به ایرانی‌ها بدهد نثار من کنند.

خدا لعنت کند این انقلاب اسلامی را که هیچ آبرو و حیثیتی از ایرانی‌ها در دنیا باقی نگذاشت. توی این فیلم از ایران بعد از انقلاب یک تصویر ملتی وحشی و عوضی و عقب مانده کشیده که با هیچ چیز نمیشود آنرا ماست مالی کرد. باز هم لعنت بر این انقلاب و این نظام و این حکومت.

اگر اینبار هم اوباما رای بیاورد هم بشار اسد ماندنی است و هم جمهوری اسلامی

من مناظره دیشب دو معاون نامزدهای ریاست جمهوری امریکا را دیدم. از خلال بحث‌ها فهمیدم که چقدر این تیم اوباما در برابر مسائل خاورمیانه و مخصوصا در مورد جمهوری اسلامی ضعیف و بی‌برنامه هستند. اگر این مسیری که اینها در چهارسال گذشته داشتند را ادامه بدهند بشار اسد و علی خامنه‌ای حالا حالاها سر کارند و مردم ما باید چنین آشغالهایی را حالا حالاها تحمل کنند.

اینکه مردم ما خودشان به تنهایی قیام کنند امری است محال. لااقل از این نسل کون‌گشاد کاری ساخته نیست. مردم ما نیاز به حمایت قدرتهای خارجی دارند و اینطور که از حرفهای معاون اوباما فهمیدم برای اینها آنچیزی که اصلا مهم نیست ادامه حکومت یک حکومت تروریستی مثل جمهوری اسلامی است.

اینها را به زبان فارسی نوشتم تا مردم امریکا هم که ترکی نمی‌دانند متوجه بشوند و این بار نروند به این شل تنبان‌های دمکرات رای بدهند.

عذرخواهی بخاطر اسپرم‌های هدر رفته

من از خودم شرمنده‌ام که کاندوم استفاده کردم و اسپرم‌ها را هدر دادم. اگر آنها را هدر نمیدادم میدانید الان چند تا بسیجی درست شده بود؟

عذرخواهی از نوع مقام عظمایی

برای دومین بار در تاریخ سی و چند ساله جمهوری اسلامی بالاترین مقام کشور عذرخواهی کرد.

اولین عذرخواهی را خمینی لعنت الله علیه کرد که گفت: ما اشتباه کردیم که از روز اول مخالفان خودمان را نکشتیم و مثل انقلاب‌های دیگر حمام خون راه نیانداختیم و بخاطر همین از خداوند طلب مغفرت میکنم!

دومین عذرخواهی را همین دیروز مقام مزخرف رهبری کرد و گفت: ما اشتباه کردیم که مردم را تشویق کردیم وقتی با همسرشان به زیر لحاف میروند کنترل کار از دستشان خارج نشود و زرتی طرف را حامله نکنند. ما از خدا بخاطر حمایت از کنترل جمعیت عذرخواهی میکنیم و امیدواریم خدا ما را ببخشد!

خاک برسرت با این نحوه عذرخواهی‌ات!

جمهوری اسلامی میخواهد مردمی که نان شب ندارند و به زحمت شکم خود و خانواده‌شان را سیر میکنند کارخانه جوجه کشی راه بیاندازند و همچنان در فقر و بدبختی اسیر باشند و فرصت فکر کردن به مسائل مهمتر و حیاتی‌تر در زندگی‌شان را نداشته باشند.

بصیرت را ملاحظه میفرمایید؟

بجای اینکه از مردم بخاطر این همه مصیبتی که برای مردم درست کرده عذرخواهی کند مردک ابله خرفت بخاطر کنترل جمعیت از مردم عذرخواهی میکند. البته ببخشید از مردم عذرخواهی نکرد بله از خداوند بخاطر این اشتباه طلب مغفرت کرد نه از مردم!

ای تف به روی اون دین و مذهب شما!

عظماجون! طاقت بیار رفیق!

شنیده‌ام که جمهوری اسلامی به التماس افتاده که بیایید و این تحریم‌ها را بردارید. بدجوری اوضاع‌مان بهم ریخته. اگر اینطوری پیش برود در آینده نزدیک لنگ‌های مبارک نظام مقدس بهوا میرود و کارمان تمام میشود.

اروپایی‌ها و امریکایی‌ها هم که تازه فهمیده‌اند عجب نقطه‌ای را گیرآورده‌اند تا فشار بیاورند ول کن معامله نیستند و حاضر نیستند نصفه کاره کارشان را تمام کنند. میخواهند تا آنجایی که ممکن است از این حکومت ابله امتیاز بگیرند و وقتی حسابی مطمئن شدند اینها تبدیل به موجودات بی‌خطری شدند آنها را به حال خود رها کنند.

من میخواهم یک نصیحت برادرانه به مقام عظما بکنم.

عظماجون! مبادا این فشارها و تحریم‌ها تو را مجبور کند که کوتاه بیایی. خر نشو و محکم سر حرف خودت بایست. بگو الا و بلا ما میخواهیم بمب اتم بسازیم. ما میخواهیم از بشار اسد حمایت کنیم. ما میخواهیم اسرائیل را نابود کنیم و از این جور حرفها که خودت استادی!

اگر کوتاه بیایی اینها شلوارت را هم پایین می‌کشند. پس بنابر این سه تا چوب پنبه تهیه کن و دو تایش را توی گوشهایت فرو کن و اصلا به حرف اطرافیانت گوش نکن. (سومی را هم که خودت استادی کجایت فرو کنی!)

 اینهایی که به تو نصیحت میکنند یک مشت بزدل و غربزده هستند. نمیخواهند ما به عزت و اقتدار اسلامی برسیم. ما تا رسیدن به کلاهک اتمی «یک یا حسین دیگر» فقط نیاز داریم. بعد که کلاهک اتمی را درست کردیم من قول صد درصد میدهم مملکت درست میشود. نالایق‌ها مجبور به فرار میشوند و مملکت به دست مردم خواهد افتاد. باور کن راست میگم. تو فقط بمب اتم را درست بکن بقیه‌اش را کارت نباشد. چنان بزنند تار و پود نظام مقدس را پودر کنند که نه از تو نشانی بماند و نه از ذوب شدگانت.

خلاصه طاقت بیار رفیق! جام زهر را ننوش و بگذار کار یکطرفه بشود انشالله.

چند راهکار عملی برای کنترل سونامی ارزی

از آنجایی که فعلا مسولین کشور ما درگیر رتق و فتق کشورهای دیگر همچون سوریه و عراق و لبنان و بحرین هستند و وقت ندارند فکری به حال اقتصاد ورشکسته جمهوری اسلامی بکنند اینجانب بر خود وظیفه دانستم چند راهکار عملی برای کنترل رشد لجام گسیخته قیمت ارز و سکه در بازار تهران ارائه دهم شاید موثر واقع افتد:

۱- همانطور که رئیس جمهور منتخب رهبری فرمودند: مشکلات اخیر در مورد کاهش قیمت ریال و افزایش قیمت دلار در ایران دلیل اقتصادی ندارد بلکه دلایلی همچون دلیل متافیزیکی- دلیل روحی و روانی- دلیل طبی و بیولوژیکی و از این قبیل موارد دارد که هر یک راه حل خودش را دارد.

مثلا در مورد دلیل روحی روانی باید در داخل مغازه صرافی‌ها یک روانشناس ماهراستخدام کنیم و هر کس که برای خرید و فروش دلار به آنجا آمد فورا او را بگیریم و ببریم یک گوشه‌ای بنشانیم و مشکلات روحی و روانی او را جویا شویم و بفهمیم به آیا اصولا به صلاحش هست که دلارهایش را بفروشد و آیا از چنان رشد و بلوغ فکری برخوردار شده که دلار بخرید و یا خیر؟ و سوال مهمتر این است که به عنوان یک روانشناس برایش تعیین کنیم که دلارش را به چه قیمتی به ما بفروشد که بعدا دچار ناهنجاریهای روحی و روانی نشود و در ضمن کونش هم نسوزد.

۲- افزایش قیمت دلار دلیل متافیزیکی دارد. برای این منظور باید بدانیم که برخی از موجودات نامرئی مثل جن و اجنه و اینجور چیزها توی کار خرید و فروش ارز و سکه هستند و باعث افزایش قیمت دلار شده‌اند.

بهمین جهت باید چند تا جن‌گیر برای بانک مرکزی استخدام کنیم. البته نصب دعای وان یکاد و بستن مهره‌های ابی رنگ بر سر در شعبات بانکها و صرافی‌ها نیز فراموش نشود.

۳- افزایش قیمت دلار و به تعبیر درست‌تر کاهش چشمگیر ارزش ریال دلیل طبی و بهداشتی دارد. یعنی همانطور که یکنفر ممکن است سردی‌اش بشود و اسهال بگیرد سیستم اقتصادی تحت زعامت ولایت فقیه هم ممکن است سردی‌اش شده باشد و اسهال گرفته باشد. خب. برای این منظور توصیه میشود هر کس که میخواهد دلار بخرد و یا بفروشد روزی سه نوبت نصف قاشق مرباخوری عسل را در نصف لیوان عرق زنجنبیل حل کرده بخورد انشالله شفا پیدا میکند. ضمنا بد نیست مسولین اقتصادی کشور مقداری پتاسیم را قبل از خواب به خودشان شیاف کنند تا مشکلات ارزی و طولی نظام حل شود.

احمدی‌نژاد: حاضریم مشکلات ارزی جهان را حل کنیم

رئیس جمهور محبوب رهبر در پی شایعه خرید و فروش دلار ۳۵۰۰ تومانی در بازار تهران گفت: ملتهای دنیا تشنه اسلام هستند و در همین سفر اخیری که من به نیویورک داشتم یکنفر از ملتهای جهان به من گفت «پیس آف شت» که ترجمه آن این میشود که حکومتهای زورگو و ستمگر ما بلد نیستند جهان را مدیریت کنند. تورا بخدا بیایید و برای مدیریت جهان راهکار ارايه بدهید و نگذارید ما اینقدر طعم تلخ فقر و ناعدالتی را در کشورهایمان تحمل کنیم. الان که توی کشور شما دلار را سه چهار هزار تومن میفروشند ببینید ما که در اینجا همه چیزمان به دلار است چی می‌‌کشیم و چه بدبختی و عذابی را تحمل میکنیم.

خوشا بحال شما که فقط هنگامی که میخواهید از خارچ آت و آشغال چینی وارد کنیدمجبور به تهیه دلار میشوید  و مجبورید آنرا گران بخرید . آنوقت ببینید ما ملتهای بدبخت جهان که همه‌چیزمان به دلار است در چه جهنمی زندگی میکنیم . از غذا و خانه و ماشین و بنزین و بیمه بگیر تا حتی پستونک بچه. ما برای همه چیز مجبوریم دلار تهبه کنیم.

واقعا ما باید برای نجات ملتها همت کنیم و انها را از دست استکبار جهانی و آل خلیفه و آل سعود نجات بدهیم. البته مقام رهبری نظر دیگری دارند که به نظر من نزدیکتر است. ایشان یکروز که از دست به آب بیرون ميآمدند به من فرمودند: من برای ملتهای جهان یک فکری به ذهنم رسید و آن این است که ما برویم و همه ملتهای جهان را دستگیر کنیم و بیاوریم توی جمهوری اسلامی تا آدم بشوند و قدر عافیت را بدانند و دیگر زر مفت نزنند.

در پی افشاگری احمدی‌نژاد درمورد نحوه تغدیه نمایندگان سرآشپز مجلس از کشور گریخت

به نا به گزارش خبرگزاریهای رسمی که نخواستند نامشان فاش شود صبح امروز سرآشپز مجلس شورای اسلامی از کشور گریخت و اکنون در یکی از کشورهای همسایه بسر می‌برد. 

بنا به همین گزارش سرآشپز مذکور در پاسخ خبرنگار ما مبنی بر اینکه چرا به نمایندگان مجلس شورای اسلامی «گه» سرو میکرده جواب داد: وقتی مقام عظما گه زیادی میخورد چرا نمایندگان مجلس نخورند؟

اگر همیشه «بحرین» به جای «سوریه» ترجمه شود:

اگر قرار شود همه مترجم‌ها مثل مترجم‌های جمهوری اسلامی باشند و هر وقت عشق‌شان کشید جای کلمه سوریه را با بحرین عوض کنند آنوقت چه شیر تو شیری میشد:

- سردار جعفری فرمانده سپاه پاسداران گفت: سپاه قدس در بحرین حضور فعال دارد و ما در آنجا تجربیات خودمان را در سرکوب مخالفان به حکومت دوست و برادر بحرین ارايه میدهیم.

- اخضر ابراهیمی فرستاده سازمان ملل پس از دیدار با بشار اسد: آقای اسد به من گفت که آل خلیفه حاضر است از قدرت کنار بکشد. وی همچنین مخالفان حکومت بحرین را مشتی تروریست توصیف کرد.

- خبرگزاری فارس: تعدادی از زائران ایرانی در بحرین ربوده شدند.

- سوریه قبلا جزءی از خاک ایران بود و بحرین در صف اول مقاومت قرار دارد.

مقام مزخرف رهبری: اگر قرار باشد بین بحرین و سوریه یکی را انتخاب کنیم باید روسیه را انتخاب کنیم!

بدنبال افزایش قیمت دلار امام خمینی از قعر جهنم پیام داد

لحظاتی پیش اطلاعیه مهمی در صدا و سیما توسط آقای حیاتی مجری خوش صدای رادیو وتلویزیون قرائت شد که بخشی از انرا در اینجا می‌خوانید:

« روح بلند ملکوتی دلار از مرز دو هزار و ششصد تومان گذشت»

انالله و انا الیه راجعون

اینجانب با دلی آرام و قلبی مطمئن در جهنم هستم و هر نیم ساعت ملائک و مقربان الهی سرب داغ به ماتحت اینجانب میریزند و گزارش بازار نرخ ارز و سکه را به استحضار اینجانب میرسانند. جای دوستان و پیروان خالی!

اما غرض از مزاحمت این است که می‌خواهم یک کلمه‌ای را بگویم در باب یک کلمه‌ای که قبلا گفته‌ام و یا نقل قول از من شده و آن این است که اینطور نباشد که اگر ما گفته شده بودیم که « امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» یعنی فی الواقع هیچ کاری نمیتواند بکند و آنطور بشود که دهان ملت اینطور بشود.

بلکه منظور من آن بود که امریکا نباید آنطور غلط بکند که ما به غلط کردن گفتن بیفتیم و آنطور بشود که نباید اینطور بشود و شد.

فعلا باید بروم چون فرشتگان دارند مرا صدا میکنند تا باز هم با سرب داغ آنطور بکنند که اینجور بشود....

دغدغه‌های حوزه علمیه

بیخود دنبال طنز و جوک و لطیفه نگردید. همین سایت بازتاب را بخوانید پر است از کس شعر و هجویات. برای نمونه این خبر را بخوانید.

اعلام عزای عمومی به مناسبت تعطیلی سفارت کانادا در تهران

بنده صحنه را دیدم- روی کله بسیجی‌ها ریدم.

اگر این احمقها نمیرفتند و آن سفارت خبیث را اشغال نمیکردند امروز کانادا این سیلی محکم را به ما نمیزد.

من به این بسیجی‌های احمق گفته بودم فقط بروید سفارت انگلیس را آتش بزنید و برگردید و حد و حدود قوانین بین المللی را رعایت کنید بعد این گوساله‌ها ریختند آن سفارت خبیث را اشغال کردند و آبروی ما را در دنیا بردند.

حالا کانادا زرنگی کرد و از قبل سفارتش را در تهران تعطیل کرد بعد کارمندان ما را از کانادا اخراج کرد که ما نتوانیم مقابله به مثل کنیم. من این ضایعه دردناک را به امت همیشه در صحنه تبریک و تسلیت میگویم و چهل روز عزای عمومی اعلام میکنم.

ضمنا از فردا هر بسیجی را که خواست به بیت عظمای ما بیاید و با ما ملاقات کند را دستگیر کنید و ترتیب‌اش را توی همین بیت بدهید. یکی به من بگوید چرا من اینقدر بدشانسی پشت سرهم می‌آورم؟

ظاهرا اینها نشانه‌هایی است که ما هم باید غزل خداحافظی را بخوانیم؟

سوریه جزیره‌ای است وسیع در افریقا در همسایگی نیکاراگوا

سوریه جزیره‌ای است در افریقای مرکزی و در همسایگی کشور پهناور « بنین ». این جزیره از شمال با نیکاراگوا و از جنوب با روسیه و از شمال غربی به ماداگاسکار و از جنوب شمالی با ونزوئلا همسایه است.

خامنه‌ای به گُوه خوردن افتاد

مدتی است که نظام مقدس افتاده است در سراشیبی بدشانسی و گرفتاری.

 بدبختی پشت بدبختی برای این حکومت نالایق از زمین و آسمان و دریا در حال باریدن است.

آن از وضع اقتصادی- آن از وضعیت غیرقابل کنترل قیمت دلار و سکه- آن از اوضاع کمبود مواد اولیه زندگی ـ آن هم از وضعیت صف‌های مرغ - تحریم بانک مرکزی- کاهش تولید نفت- تعطیلی اکثر واحدهای تولیدی- مشکل شدن واردات کالا- ریزش نیروهای خودی و ... انزوای بیش از بیش در بین کشورهای جهان و حتی مردم مسلمان کشورهای عربی و منطقه.

همه اینها یک طرف اوضاع بل بشوی سوریه هم یکطرف!

اخیرا هر روز از سوریه خبرهایی میرسد که دل مقام عظما از شنیدنش به درد می‌آید. ۴۸ نفر از ازگل‌های سپاه پاسداران به تله مخالفان سوریه افتاده‌اند و گرفتاری و درد سر تازه‌ای را برای حکومت اسلامی درست کرده‌اند. این قضیه گروگان گیری دقیقا مثل اره‌ای شده که توی ماتحت مقام عظما گیرکرده است. نه راه سازشی باقی گذاشته‌اند و نه راه خلاصی از این معرکه. اینها از این می‌ترسند که این ۴۸ نفر دربازجوییّا اطلاعات نظامی را به دشمن لو بدهند. بخاطر همین است که سعی میکنند خودشان آنها را بمباران کنند و از شرشان خلاص بشوند. خلاصه به گوه خوردن افتادند حسابی!

همین امروز بود که خامنه‌ای به ارباب سابقش یعنی انگلیس چراغ سبز نشان داد و گفت تسخیر سفارت خبیث! کار اشتباهی بود.

خاک عالم برسرت با این حرف زدنت ای بدبخت عقب افتاده!

من به شما قول میدهم همین روزهاست که خامنه‌ای جام زهر که سهل است جام گوه را پیاپی سرخواهد کشید. غافل از اینکه دیگر خیلی دیر شده و عمر این حکومت به سرآمده و این غلط کردم گفتن‌ها و گوه خوردن‌ها فایده‌ای نخواهد داشت.

اینها عرضه ندارند مشکل مرغ را توی مملکت حل کنند بعد رفته‌اند از سوریه تا از سقوط یک جنایتکار دیگری مثل خودشان جلوگیری کنند.

بدبخت‌ها نمیدانند که با این کار خودشان را درگیر همه کشورهای منطقه کرده‌اند. همه سازمانهای اطلاعاتی غرب در سوریه فعالند و تمام تحرکات مزدوران خامنه‌ای را ردیابی میکنند و اطلاعات عملیاتی را دراختیار ارتش آزاد سوریه قرار میدهند.

این ازگل‌ها حتی عرضه جنگهای نامنظم را هم ندارند. مثل گله گوسفند با اتوبوس رفته‌اند آنجا و زرتی افتاده‌اند توی دام دشمن!

بهرحال این بلند پروازی حکومت اسلامی دارد کار دستش میدهد. بقول یک سیاستمدار معروفی: بحران سوریه درواقع باتلاقی است که جمهوری اسلامی تا خرخره در آن غرق خواهد شد.

لحظاتی پیش حکم جلب خدا به جرم گرانفروشی صادر شد

ستاد مبارزه با گرانفروشی مستقر در بیت آقا اعلام کرد به دنبال سخنان روشنگرانه آقای جنتی در نماز جمعه تهران و پرده برداری از عوامل پشت پرده گرانی‌های اخیر و دست داشتن خداوند در کمبود مرغ و پیاز و سیب زمینی و تخم مرغ و ماست و هویج لحظاتی پیش غیور مردان نیروی انتظامی به محل اختفای خداوند یورش بردند ولی متاسفانه موفق به دستگیری متهم نشدند. همسایگان متهم به خبرنگاران ما گفتند: سالهاست که خداوند از اینجا رفته است ولی نماینده‌اش توی خیابان پاستور زندگی میکند و همه گرانی‌ها زیر سر اوست. بروید او را دستگیر کنید.

لازم به ذکر است که نیروهای جان برکف انتظامی در بررسی و کاوش اثاپیه و وسایل شخصی خداوند مقدار معتنابهی فیلم‌های مستهجن و چند بطری عرق سگی و تعدادی قرص شیشه کشف و ضبط نمودند که همراه پرونده تحویل مقامات دادستانی گردید.

اقتصاد مقاربتی درست است نه اقتصاد مقاومتی

من نمیدانم کدام خری این اصطلاح من درآوردی اقتصاد مقاومتی را آورده توی زبان فارسی .

اصولا اقتصاد که مقاومتی نمیشود. مقاومت توی الکترونیک است که با عبور جریان برق مخالفت میکند. بنابر این مقاومت اصولا ربطی به اقتصاد ندارد و اقتصاد مقاومتی حرف باطل و هجوی است.

اشاید منظور آنها اقتصاد مقاربتی بوده که در اینصورت خیلی هم پر معناست و کلی هم ثواب دارد. اما اقتصاد مقاربتی چیست؟

تعریف: اقتصاد مقاربتی به اقتصادی میگویند که از طریق مقاربت و آمیزش و دیگر کارهای بی‌ناموسی به اهداف از پیش تعیین شده میرسند و اسلام پیاده میشود.

اقتصاد مقاربتی مزیتهای بیشماری دارد که هنوز دانشمندان بدبخت و فلک زده کشورهای غربی از درک آن عاجزند و بخاطر همین است که اینقدر نظام سرمایه‌داری‌شان دارد سقوط میکند و دارند بدبخت و بیچاره میشوند و مثل ما میشوند.

یکی از مزیتهای اقتصاد مقاربتی این است که کاری به عرضه و تقاضا ندارد. نه به اندوخته‌های ارزی کار دارد و نه به سپرده‌های ریالی. در اقتصاد مقاربتی هدف فقط یک چیز است و آن حال و هول کردن است تحت هر شرایط. چه محاصره اقتصادی باشد و چه شرایط جنگی. چه دلار گران بشود و چه مرغ و گوشت و نان و ماست نایاب.

اقتصاد مقاربتی بر پایه‌های مستحکمی استوار است که دشمن هرگز قادر به تضعیف کردن این اقتصاد نمیشود مگر اینکه آدم پیر بشود و دیگر نتواند کاری انجام بدهد که در آن صورت میگویند طرف ورشکسته اقتصاد مقاربتی شده. اما تا زمانی که خون در رگ ماست و اوضاع و احوال ما راست میشود خامنه‌ای رهبر ماست و ما در پیشبرد اهداف مقدس خود لحظه‌ای از پا نمی‌نشینیم بلکه بصورت خوابیده کارمان را انجام میدهیم.

بعد از اسد نوبت ماست. مسئولین پیگیری کنند!

از تلفن‌های خوانندگان به روزنامه کیهان:

بعد از اسد نوبت ماست. مسئولین پیگیری کنند.

مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا

دوران بچگی حق مسلم ما

سال ۵۸ یعنی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب روزنامه‌ها پر شد از خیانت‌‌های رژیم طاغوت و اینکه آنها مملکت را با طرح‌های غیرکارشناسی نظیر نیروگاههای هسته‌ای به ورطه خطر و نابودی میبردند.

ظاهرا عباسعلی خلعتبری را نیز به اتهام امضای قرارداد ساخت نیروگاه هسته‌ای و خیانت به منافع کشور اعدام کردند.

حالا ببینید این عوضی‌ها برای رسیدن به بمب اتم و بقای حکومت خودشان چگونه کشور را به لبه پرتگاه برده‌اند و چه الم شنگه‌ای راه انداخته‌اند. از همه مشمئزکننده تر حمایت بعضی از روشنفکرنماها و کارشناسانی همچون دکتر سهیمی از برنامه‌های هسته‌ای آخوندهاست.

پس از سقوط بشار اسد چکار کنیم؟

بنظر من بهتر است بعد از سقوط بشار اسد اصلا به خیابانها نریزیم و شادی و خوشحالی نکنیم به چند دلیل:

اولا هوا گرم است و آدم عاقل از زیر کولر نمیرود توی وسط خیابان شعار بدهد و شر و شر عرق بریزد

دوما ما که از اول گفته بودیم بشار اسد رفتنی است. خب اینکه خوشحالی ندارد. تنها ناراحتی ما این بود که حیف نیست چنین آدم بدقواره‌ای مثل بشار اسد چنین زن خوشگلی داشته باشد؟ حیف از آن هلو که افتاده دست یک آدم چلاق.

سوما ما هزارتا کار و گرفتاری داریم. بی کار نیستیم که برای رفتن بشار اسد خوشحالی کنیم. ما خیلی مرد باشیم برای بازگشت خاتمی به صحنه سیاست خوشحالی میکنیم.

اصلا بنظر من  بعد از سقوط بشاراسد باید ما یک نامه‌ای به مردم سوریه بنویسیم و از آنها بخواهیم:

مردم مبارز سوریه!

بدلیل تجربه‌ای که در مبارزه با رژیم بشار اسد دارید و هنوز تن‌شان داغ است و سرد نشده‌اند یک نوک پا تشریف بیاورید ایران  ترتیب این حکومت جنایتکار ما را هم بدهید و ما را از دست این عوضی‌های حرامزاده نجات بدهید. ضمنا قربون دستتون سر راه که تشریف می‌آورید چند تا هم مرغ و تخم مرغ و ماست و لبنیات هم بیاورید. اینجا بدجوری قحطی مواد غذایی شده.

احمدی‌نژاد: آماده‌ایم تا به همه جهان مرغ صادر کنیم

رئیس جمهور منتخب سپاه پاسداران امروز در جمع انجمن اسلامی سنگدان و پای مرغ فروش‌های مقیم مرکز اظهار داشت: بحمدلله کشور از نظر مرغی در وضعیت خوبی قرار دارد و قرار است قله‌ها را فتح کنیم. وی افزود سران چند کشور جهان الان به ایران آمده‌اند و در صف مرغ هستند و از ما درخواست میکنند که به آنها مرغ صادر کنیم.

وی همچنین اظهار داشت: بزودی فروشگاههای زنجیره‌ای به نام «ولایت کنتاکی» در کشورهای سوریه و لبنان و دیگر کشورهای جهان که نمیخواهیم نام شان را ببریم  ایجاد خواهد شد که مردم ما میتوانند به آنجا بروند و مرغ بخورند و برگردند.

احمدی نژاد همچنین از اختراع  مرغداری‌های هسته‌ای در زیر زمین خانه دانشمندان هسته‌ای خبر داد و گفت بزودی جهان از خبر مرغداری‌های هسته‌ای ما شوکه خواهد شد.
رئیس جمهور منتخب رهبری گفت: بدلیل اینکه مرغ تبدیل به یک کالای باارزش شده است از این پس بانک مرکزی موظف است در کنار شمش‌های طلا تا آنجا که میتواند مرغ از بازار تهیه کند و در خزانه بانک مرکزی انبار کند تا پشتوانه پول ملی محکم‌ شود. ضمنا قرار است خرید و فروش مرغ در بازار بورس انجام شود و مردم بجای اینکه بروند جلوی مرغداری‌ها صف بکشند میتوانند بروند جلوی سازمان بورس و اوراق بهادار زنبیل‌شان را بگذارند و توی صف بایستند و مرغ شان را تهیه کنند.
احمدی‌نژاد شایعه برگزاری مانور مرغ خوری نیروهای مسلح در خلیج فارس و برخورد نیروهای امنتی و انتظامی با مرغ‌های پرکنده و مستهجن را تکذیب کرد و گفت: ما طرحی را به مجلس بردیم که در بودجه سال جاری از هر مرغ مبلغی را به عنوان یارانه مرغی دریافت کنیم و آنرا به حساب کسانی که توی صف می‌ایستند و مرغی گیرشان نمی‌آید بریزیم تا مشکل نارضایتی عمومی نیز حل شود ضمنا قرار شده مرغ را بصورت پر نکنده و با حجاب اسلامی به جامعه عرضه کنند تا خدای ناکرده جوانان ما به انحراف کشیده نشوند.

مرغ را ول کن میانمار را بچسب!

امروز میانمار مسئله اصلی و موضوع روز مملکت ما شده. میانمار حتی از مرغ شب هم برای ما واجب‌تر است. روایت هست خدا لعنت کند جماعتی را که همه فکر و ذکرشان این است که ببینند کجا مرغ با نرخ دولتی میدهند فوری میروند و زنبیل‌شان را توی صف مرغ قرار میدهند و از مسئله حیاتی و اصلی ما که همانا میانمار است غافلند.

واقعا جای خجالت است که بعضی‌ها اصلا نمیدانند میانمار کجاست و کیلویی چند است. اگر خدای ناکرده زبانم لال شما هم جزو همان گروه هستید و نمیدانید میانمار چی هست بروید و از اینها بپرسید. احتمالا اینها هم خودشان نمیدانند میانمار خوردنی است یا کردنی.

سفارت جمهوری اسلامی در اوتاوا را ببندید

من از دولت کانادا موذی‌تر و بی‌پر مادرتر و بی پرنسیب‌تر ندیده‌ام. توی این همه حوادث و اتفاقات سالهای اخیر هر کس جای این دولت کانادا بود روابطش را با جمهوری اسلامی قطع میکرد و درب محل جاسوسی و لانه فساد جمهوری اسلامی در اوتاوا را می‌بست. آن از واکنش ضعیف‌اش در قبال قتل زهرا کاظمی و این هم سکوت مشکوکش در قبال دادن سیتی زن شیپی به محمود خاوری و این هم عملکردش در قبال دادن ویزاهای فله‌ای به حزب‌اللهی‌ها و گردن کلفت‌های حکومتی.

تنها نقطه‌ای که جمهوری اسلامی در امریکای شمالی توانسته‌است جای پایی داشته باشد همین اوتاوای کاناداست. این مایه خجالت دولت کاناداست که به چنین رژیم تروریست پرور و عقب‌مانده و ضد بشری اجازه چنین کاری را داده است.

دولت کانادا باید پاسخگوی عملکرد دوپهلویش باشد. بالاخره اوضاع ایران یکروزی درست میشود و روسیاهی به حکومتهایی می‌ماند که هم از آخور میخوردند و هم از توبره.

آقاجان! ببندید درب آن جاسوس خانه را. لااقل اگر تخمش را ندارید سطح روابط را از کارداری به آبدارچی تقلیل بدهید. خاک برسر بی‌عرضه‌تان!

سپاه قدس در دمشق به تله افتاد

من اینقدر خوشحالم خوشحالم خوشحالم که نگو!

تصور بکن این اراذل و اوباش سپاه قدس که تا حالا مردم بی‌دفاع سوریه را هدف تک تیراندازهای خود قرار میدادند الان مثل موش توی تله گرفتار شده‌اند. نه راه پس دارند نه راه پیش.

اینها همیشه این ادعا را میکردند که در جنگهای نامتقارن سپاه پاسداران موفق‌تر از نیروهای رزمی کلاسیک است و خلاصه خیلی زرت و زورت میکردند. الان نیروهای مخالف سوری مثل عقاب خودشان را به دمشق رسانده‌اند و مثل آوار سر نیروهای حامی بشار اسد و مخصوصا سپاه قدس خراب شده‌اند.

الان مقام عظما شلوارش را از ترس خراب کرده. همین روزهاست که پاچه سردارهای سپاه و مخصوصا گروهبان گارسیا را بگیرد. دمشق سقوط کند مردم باید بریزند توی خیابانها. اینها رفتنی هستند بحضرت عباس!

فراخوان تجمع دانشجویان بسیجی در اعتراض به نمایش زرشک پلو با مرغ در صدا و سیما

آقاجان این چه وضعیه که صدا و سیما اینقدر توی سریالهاش چلو مرغ نشان میده؟ آخر اینها فکر نمیکنند که نمایش این صحنه‌های مستهجن باعث بدآموزی میشه؟ چرا مسولین رسیدگی نمیکنند؟

برادران عزیز! فردا ساعت هشت صبح جلو سفارت سابق انگلیس تجمع کنید می‌خواهیم به سیاستهای دولت اوباما در ترویج و بسط فرهنگ چاقوکشی در میان مردم همیشه در صحنه  ایران اعتراض کنیم. 

پنجه بکس و دشنه و چاقو ضامن دار فراموش نشود.

ستاد برگزاری گردهمایی‌های خودجوش مستقر در بیت رهبری

مشکلات اسلام حل شد: هندوانه جایگزین وایاگرا می‌شود

با کمال خرسندی و مسرت به اطلاع امت همیشه در صحنه میرساند که دیگر نگران هیچ چیز نباشند چرا که همه مشکلات اسلام و مسلمین حل شد و هندوانه جایگزین قرص  استکباری وایاگرا گردید.

مومنین و مومنات عزیز از این پس براحتی میتوانند به داروخانه‌ها مراجعه نموده و هندوانه به تعداد مورد نیاز خریداری نمایند. و اما طریق مصرف و استعمال هندوانه:

نیم ساعت قبل از عملیات هندوانه را قاچ کنند و آنرا داخل یخچال بگذارند تا خوب خنک شود. در این فاصله میتوانند کارشان را شروع نمایند و هر از گاهی به سر یخچال بروند و یک قاچ از آنرا با چنگال بردارند و بخورند و دوباره برگردند و کارشان را ادامه دهند تا آخرین قاچ هندوانه تمام شود.

مراقبت‌های بهداشتی: هندوانه را در جای خنک و دور از دسترس اطفال قرار دهید.

اگر آدم تنبل و باصطلاح کون گشادی تشریف دارید از خوردن آب هندوانه شدیدا خودداری فرمایید و برای این دسته از بیماران بجای آن پوست هندوانه توصیه میشود.

و اما چند خواهش از دوستان اینترنتی:

- لطفا از این پس اینقدر ایمیل برای ما نفرستید که هندوانه بدون نسخه پرشک موجود است!

- شب‌های جمعه که میخواهید بروید منزل سر راهتون یک هندوانه درشت هم بخرید.

- میوه فروشان و داروخانه‌های محترم هم اینقدر بدجنسی نکنند و هندوانه‌ها را به شرط چاقو نفروشند. آخر آن بدبخت ننه مرده‌ای که هندوانه چاقو خورده را به منزل می‌برد تا زمانی که به منزل برسد همه آب هندوانه تبخیر شده و دیگر آن خاصیت وایاگرایی خود را از دست میدهد و آن بیچاره شرمنده خانمش میشود.

- در روایت آمده که هندوانه از میده‌های بهشتی است. مرد باید قسمت شیرین هندوانه را خودش بخورد تا کمرش سفت شود و تخمش را بدهد خانمش بخورد.

راهکار و ندابیر دولت جهت مقابله با تحریم‌های غرب

قرار شده کشورهای غربی را بدبخت کنیم. دیگه کارشون ساخته است. شب گذشته دولت تشکیل جلسه داد و راههای مقابله با تحریم‌های غرب را تصویب کرد. بخشی از موارد تصویب شده بدین قرار است:

۱- اکنون که همه کشورهای دنیا علیه نظام مقدس ما متحد شده‌اند و بانک مرکزی ما را تحریم کرده‌اند ما هم به تلافی این کار از فردا نیروی انتظامی را میفرستیم توی خیابانها تا هرکس که قبلا کراوات میزده را دستگیر کنند و او را بجرم غربزدگی و عامل کشورهای غربی و ترویج دهنده فرهنگ غرب مورد محاکمه و شکنجه اسلامی قرار دهند و درصورتی که قاضی دلش خواست اعدام هم بکنند تا درس عبرتی باشد برای غرب و کشورهای جهانخوار.

۲- برای دور زدن تحریم‌های نفتی از فردا هر شهروند ایرانی موظف است یک جلب بیست لیتری نفت به یکی از بستگان خود در خارج کشور بفروشد و پولش را به حساب ۱۰۰ امام واریز کند و رسید دریافت دارد. با متخلفان و کسانی که نتوانند محصولات نفتی را بفروشند با اشد مجازات برخورد خواهد گردید.

۳- برای اینکه روحیه مردم در داخل بالا برود صدا و سیما موظف است اخبار و گزارشات مصوری از وضعیت بد اقتصادی و گرانی سرسام آور در کشورهای غربی تهیه و پخش شود. مخصوصا صحنه‌های آتش سوزی در جنگلهای امریکا را روزی چند بار نشان بدهند تا مردم بفهمند عذاب الهی بر امریکا نازل شده است.

۴- هر یک از مسئولین موظفند در اسرع وقت حسابهای بانکی خود را به بانکهای خارجی منتقل کرده و خانم و بچه‌ها را فعلا بفرستند دوبی یا مالزی چون جدی جدی دارد وضعیت بحرانی میشود.

۵- با تحریم کردن بانک مرکزی دولت موظف است پولهای باقیمانده (البته اگر چیزی مانده باشد ) را منتقل بکنند به زیر فرش اتاق نشیمن مقام معظم رهبری که هر وقت وزارتخانه‌ای پول نیاز داشت وزیر مربوطه مستقیما به خدمت ایشان برسد و معظم له نیز از زیر فرش مبلغی را به آن وزیر دربیاورد و بدهد.
لازم به ذکر است که هیئت دولت تصویب کرد که تا اطلاع ثانوی از ساختمان بانک مرکزی و وزارت نفت بعنوان انبار میوه و خشکبار و محصولات دامی استفاده شود.

۶- از امروز تا اصلاع ثانوی پرچم جمهوری اسلامی به پرچم ونزوئلا تغییر رنگ داده میشود تا آن را بالای کشتی‌ها و اسکله‌ها نصب کنند و بدینوسیله نیروهای امریکایی‌ها خیال کنند اینجا سواحل ونزويلا است و حسابی گیج بشوند.

آیا غاز و اردک میتوانند شاخص فرهنگ و شعور اجتماعی یک ملت باشند؟

من واقعا کیف میکنم وقتی که می‌بینم هر از گاهی یک دسته از این غازها از توی خیابان‌های تورنتو با آرامش و متانت عبور میکنند و همه ماشین‌ها به احترام آنها و بستگان محترم‌شان توقف میکنند. گاهی بعضی از این غازها  خودشان را لوس میکنند و همان وسط خیابان می‌ایستند و از جایشان جنب هم نمیخورند ولی باور کنید این مردم تورنتو نه اعتراضی میکنند نه بوقی میزنند نه سنگ و کلوخ یا هسته زردآلو به سمت آنها پرت میکنند. همینطور مثل مجسمه اینقدر صبر میکنند تا حضرات غازها تصمیم بگیرند خیابان را ترک کنند و بروند دنبال عشق و حالشان.

بنظر من این نشانه رشد و تکامل فرهنگ و شعور اجتماعی و مظهر تمدن و شهرنشینی است. وقتی جامعه‌ای اینقدر برای چند تا غاز و اردک ارزش قائل باشد منطقا جان انسانها و حقوق بشر هم ارزش ویژه‌ای در آن جامعه پیدا خواهد کرد.

هزار و چهارصد سال است که بوسیله دین و خدا و امام و پیامبر و حدیث و روایت خواستند اخلاق را در انسانها پرورش بدهند اما شما ببینید محصولات این دین و آیین چه موجوداتی شده‌اند؟ اگر هزار و ششصد سال دیگر هم به اینها وقت بدهیم هرگز موفق نمیشوند در ام القرای اسلامی چنین فرهنگ و مقرراتی را ایجاد کنند که انسانها بدون ترس از پلیس و زور و تفنگ پنج دقیقه برای مرغابی‌ها توقف کنند و نه تنها اعتراضی نکنند بلکه احساس آدم بودن و احساس متمدن بودن بکنند.

آفرین به این فرهنگ و صد آفرین به این مردم و این غازها و اردکها و مرغابی‌های عزیز.

علت گرانی در ایران چیست؟

در هر کشوری بالا رفتن قیمت‌ها دلیل و منطق واضح و روشنی دارد. مثلا اگر عرضه یک کالا کم شود و یا میزان تقاضا زیاد شود قیمت آن کالا افزایش می‌یابد. البته اندازه افزایش هم حد و حدودی دارد و همینطوری بی حساب و کتاب بالا نمیرود. مثلا اگر میزان تقاضا پنج درصد بالا برود افزایش قیمت هم توی همین حدود پنج و شش درصد محدود میشود.

اما گرانی توی جمهوری اسلامی دلیل نمیخواهد. همان طور که دیگر چیزها دلیل و منطق نمیخواهد. یک دفعه می‌بینی قیمت مرغ بالا رفت. آنقدر بالا می‌رود که همه تعجب میکنند. این نه ربطی به عرضه و تقاضا دارد و نه به میزان تولید و توزیع و مصرف. 

 اصولا گران شدن قیمت‌ها در جمهوری اسلامی مربوط است به عالم ماوراالطبیعه و عقل بشر عاجز است از درک ماهیت گرانی مرغ و تخم مرغ و سبزی و سنگک و بادمجان و بقیه چیزها در نظام مقدس جمهوری اسلامی.

تیم ملی فرانسه در مقابل اسپانیا یک گل میخورد در ایران قیمت نخود لوبیا پانصد تومن گران‌تر میشود. آخه کسی نیست بپرسد اصلا به شما چه ربطی دارد که فرانسه باخت. یا مثلا قیمت پلاتونیوم در بازارهای جهانی سقوط میکند بعد می بینید گوجه فرنگی توی بازار تهران نایاب میشود. گوگل سهام یاهو را میخرد بعد توی تهران قیمت طالبی و خربزه مشهد دو برابر میشود. آخه چرا؟ هیچکس نمیداند. مملکت امام زمان که میگن بخاطر همین چیزهاست دیگه.

 

هیچ بعید نیست این گرانی‌ها کار خود حضرت بقیت الله الاعظم روحی فدا نباشد. مگر خود حضرت نبود که محمود احمدی نژاد را با تقلب به این ملت چپوند؟ مگر آقای مشکینی نبود که میگفت حضرت بقیت الله اعتبار نمایندگان مجلس را شخصا امضا فرمود؟

خب. چی شد حالا که نوبت گرانی میرسد پای امام زمان را از این موضوع کنار میکشید؟

آقاجان! اصلا این گرانی‌ها امتحان الهی است. خدا میخواهد ببیند که کون این ملت کی زیر بار این همه گرانی پاره میشود و بالاخره یک غلطی برای خودشان میکنند یا خیر.

فراخوان عمومی برای نخوردن چیپس و نوشابه و پفک نمکی

هموطنان غیور و شجاع! اگر میخواهید از شر این حکومت خونخوار و جنایتکار راحت شوید اصلا نگران نباشید و خودتان را مثل مردم سوریه به زحمت نیاندازید. راه‌های بدون خشونت و بدون هزینه برای رسیدن به آزادی فت و فراوان است. یکی از این روشها این است که تصمیم بگیریم بمدت سه روز نوشابه و چیپس و پفک نمکی نخوریم. آنوقت ببینیم چه میشود. جمهوری اسلامی ظرف ایکی ثانیه سقوط میکند.

حالا ممکن است بعضی از ضدانقلاب‌ها بپرسند چگونه چنین چیزی ممکن است؟ در پاسخ به این عده از وطن فروشان باید بگویم که اگر شما در صفوف مستحکم ملت شکاف ایجاد نکنید و بگذارید ما کارمان را انجام بدهیم همه چیز درست میشود.

ببینید اگر هفتاد میلیون نفر تصمیم بگیرند نوشابه نخورند و یا چیپس و پفک نمکی مصرف نکنند اتفاقات زیر پشت سر هم رخ میدهد که نهایتا منجر به سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری یک حکومت مردم‌سالاری و مدرن میگردد:

۱- اگر هنگام خوردن چلوکباب کوبیده از نوشیدن نوشابه خودداری کنیم اولا مبلغی را صرفه جویی کرده‌ایم که اگر آنرا ضربدر هفتاد میلیون کنیم رقم هنگفتی میشود که یکراست میرود توی جیب ملت. حالا اگر کسی بجای نوشابه دلش خواست دوغ آبعلی بخورد اشکالی ندارد و لطمه جدی به مبارزات حق طلبانه ملت ما نمیزند فقط باید حواسش باشد که بعد از غذا کمتر آروغ بزند که بهانه بدست نیروهای امنیتی رژیم ندهد.

۲- اگر چیپس و پفک نمکی نخریم اولا بقالی‌های سرکوچه‌مان یک خورده ادب میشوند و مجبور میشوند از صبح تا شب بنشینند و پفک‌ها را خودشان بخورند و درنتیجه مریض میشوند و بدین ترتیب بیمارستانها پر میشود و حکومت هم که عاجز است مشکل درمانی مردم را حل کند و درنتیجه سقوط میکند.

۳- اگر به مدت سه روز برای بچه‌هایمان پفک نخریم اینها آنقدر گریه میکنند تا اعصاب ما را به هم میریزند و ممکن است ما از کوره دربرویم و خدای ناکرده یک فحشی به این آخوندا بدهیم و با این کار بچه‌ها یعنی نسل آینده می‌فهمد که آخوندا موجودات بدی هستند و جمهوری اسلامی بدرد نمیخورد و انشالله نسل‌های بعدی وقتی بزرگ شدند تصمیم میگیرند این حکومت را ساقط کنند.

معجزه «پاور پوینت» در مذاکرات مسکو

برای اولین بار در تاریخ بشر هیئت مذاکره کننده جمهوری اسلامی ترکوند. اول بروید این گزارش فوق سری را بخوانید. مخصوصا آن قسمتی که آقای جلیلی برای اولین بار با استفاده از نرم افزار فوق پیشرفته «پاور پوینت» دهان کشورهای اروپایی را بست.

در این جلسه آقای جلیلی درب یک جعبه‌ای را باز کرد و از توی آن یکعدد رایانه قابل حمل که دانشمندان هسته‌ای به آن لپ تاپ میگویند را بیرون آورد که همه حضار از تعجب سر جای خود خشک‌شان زده بود. سپس آقای جلیلی یک چیزی که مثل طناب نازکی بود را به لپ تاپ و یک دستگاه فوق پیشرفته دیگری که در نام علمی آن  پروژکتور است را متصل کرد و در آخر یک نرم افزار عجیب و غریبی را که اسم علمی‌اش پاور پوینت بود را روشن کرد.

در این حال نمایندگان امریکا و انگلیس به هم گفتند: پسر! تکنولوجی را ببین! به این میگن نانو تکنولوجی ها! نه مال ما که اصلا بدرد نمیخورد.

خانم اشتون که داشت سیب پوست میگرفت و از شدت غرق شدن در تکنولوژی پاور پوینت انگشت خود را با کارد میوه خوری بریده بود از آقای جلیلی پرسید: آقای دکتر اسم این برنامه‌ای که دارید استفاده میکنید چیه؟ ما تا حالا همچی چیزی ندیده بودیم. خیلی باحاله.

آقای جلیلی گفت:  با درود به روان پاک شهدا از حضرت ادم تا پیامبر خاتم و با درود و صلوات بر شهدای کربلا و انقلاب اسلامی و شهدای دوران دفاع مقدس و غزه و لبنان و فلسطین و بحرین و بقیه جاهایی که بعدا شهید خواهند شد اسم این برنامه پاور پوینت است.

خانم اشتون با حالی خجالتی و پشیمان گفت: میشه یک نسخه‌ای از آنرا برای ما کپی کنید و به ما بدهید؟ حاضریم در مقابل آن چند تا بمب اتم حاضر و آماده صفر کیلومتر بدهیم!

آقای جلیلی گفت: ما باید این پیشنهاد شما را به سمع و نظر مقام رهبری برسانیم . لطفا تا فردا به ما وقت بدهید تا روی این موضوع فکر کنیم و فردا در ادامه مذاکرات به توافقنامه کلی برسیم.

خلاصه جلسه امروز مذاکرات مسکو به فردا موکل شده است.

آپدیت احکام شرعی

۱- در روایت هست شخصی خدمت حضرت وارد شد و عرض کرد پدر و مادرم فدایت شود مدتی است باطری موبایل من شارژ نمیشود علاج چیست؟

حضرت فرمود: شب دهانت را با آب نمک قرقره کن و بر زمین سفت نشاش و ناشتا هفت دانه خاکشیر بخورد و تا شب چیزی نخورد.

ابواسحاق شمبول فرنگی که از اصحاب بود نقل میکند که بعد از چند روز همان شخص برگشت و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت شود. من دستورات شما را رعایت کردم و مشکل شارژ باطری موبایل و حتی لب‌تابم علاج شد و اصلا خالی نمیشود.

حضار با شنیدن این سخن شیهه زدند و جان به جان آفرین تسلیم نمودند.

۲- شخصی نالان و افتان و خیزان به خدمت حضرت رسید و عرض کرد: بازیهای فوتبال یورو ۲۰۱۲ را در چه سایتی بصورت لایو می‌شود دید؟

حضرت دستی بر محاسن مبارک کشیدند و فرمودند برو اوکراین و از نزدیک ببین ای خاک برسر!

حضرت همچنین فرمودند: هر کس که این مسابقات را بصورت لایو نبیند شیطان به تعداد تماشاگران استادیوم یکصد هزار نفری آزادی تهران هر شب از دبر با او جماع میکند.

۳- نقل است از ابو هریره دامغانی اعلی الله مقامه الشریف که او نیز از بقال سر کوچه یکی از صحابه شنیده و سینه به سینه این روایت به او رسیده که روزی شخصی خدمت حضرت رسید و عرض کرد شما فرکانس کانل تلویزیون ماهواره‌ای پی-ام- سی فامیلی را که عوض شده دارید؟

حضرت فرمود: آی لاو پی-ام-سی!

شخص رفت ومشکلش بصورت معجزه‌آسایی حل شد. نقل میکنند که آن شخص تا آخر عمرش ماهواره ‌اش بطور خودکار تنظیم میشد و همسایگان هرگز او را در روی پشت بام برای تنظیم دیش ندیدند.

جیش بنوشید تا کامروا شوید

بدلیل نقص فنی یکهو بمب اتمی درست شد!

امروز آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرده نشانه‌هایی را یافته است  که جمهوری اسلامی به اورانیوم با غلظت ۲۷ درصد دست یافته و همینطور اگر پیش برود بزودی اورانیوم با غلظت نود درصد هم درست میشود اما مقامات جمهوری اسلامی گفته‌اند: بحضرت عباس تقصیر ما نبود. این دستگاههای سانتریفوژ همینطوری الکی برای خودشان کار میکنند و خاموش نمیشوند و  بدلیل نقص فنی غلظت مواد را می‌برند بالا.

اگر هیچ کس این ادعای جمهوری اسلامی را باور نکند من یکی آنرا دربست قبول میکنم. من خوب این موجودات را می‌شناسم و دقیقا میدانم هیچ شیله پیله‌ای توی کارشان نیست و دارند عین واقعیت را میگویند.

حالا ماجرا از چه قرار بوده و چگونه نقص فنی باعث شده غلظت اورانیوم از حد مجاز بالاتر برود؟

واقعیتش این است که یکروز یکی از این سانتریفوژها خراب شده بود و کار نمیکرد. مسولین هرچه تلاش کردند یکنفر را از کره شمالی یا چین یا روسیه بیاورند این دستگاه را درست کند موفق نشدند. هر کدامشان بهانه‌ای آوردند و دستمزد مورد درخواست‌شان سر به فلک میزد. این قضیه همینطور مانده بود تا یکی از دانشمندان هسته‌ای ما که برادرش قبلا توی تعویض روغنی کار میکرد و از نزدیک شاهد کارهای مکانیکی و صافکاری بوده به مسئولین پیشنهاد داد تا اجازه بدهند او این دستگاه سانتریفوژ را تعمیر کند و نصف دستمزدی که قرار بود به خارجی‌ها بدهند را اگر دلشان خواست به او پرداخت کنند تا او هم مثل بقیه برود توی کار بساز و بفروشی و خرید و فروش سکه.

بالاخره مسولین قبول کردند و به این آقایی که برادرش قبلا شاگرد مکانیک بوده اجازه دادند بیاید و دستگاه را تعمیر کند. این آقا که اصولا آدم متعهد و متخصص و مومنی بود  آچار و پیچ گوشتی را برداشت و دل و جیگر دستگاه را باز کرد و روی زمین ریخت.

بعد دید همه قطعات سالم است بنابر این تصمیم گرفت دوباره آنها را سر هم ببندد. درد سرتان ندهم این آقا با کمک الهی و با پشتوانه دعای مقام معظم رهبری و نذر و نیاز خانواده رزمندگان و شهدا و جانبازان موفق شد بدون کمک کارشناسان خارجی دوباره دستگاه را سر هم کند که البته در خاتمه یکسری پیچ و مهره و چند قطعه بدرد نخور اضافه آمده که لابد این خارجی‌ها عقلشان نمیرسید و بیخودی آنها را توی دستگاه کار گذاشته بودند. اصولا این خارجی‌ها آدمهای کودن و خرفتی هستند چون نور ایمان به دل آنها نتابیده.
و سرپا می‌شاشند.
 شاید هم از روی حقه بازی و پدرسوختگی این خارجی‌ها بوده که عمدا و از روی برنامه تعدادی قطعات فلزی و پیچ و مهره اضافی توی دستگاهها می‌بندند که هم سنگین تر بشوند تا گرانتر بفروشند و هم این که پیچیده‌تر بشوند تا کسی از جهان اسلام جرات نکند به دستگاههای آنها نزدیک شود و احتمالا آنها را باز و بسته کند. اما زهی خیال باطل!

حلاصه به کوری چشم دشمنان ما موفق شدیم خودمان با اتکای الهی دستگاه سانتریفوژ را تعمیر و راه‌اندازی کنیم اما نمیدانیم که چی شده که هر وقت ما از اینطرف  کیک زرد توی دستگاه میریزیم از آنطرف بمب اتم بیرون میده! حتما این هم لطف خداست!

در دیدار آماتو با مقام مزخرف رهبری چه گذشت؟

لحظاتی پیش مدیر آژانس بین المللی به حضور مقام مزخرف رهبری رسید. در این دیدار ابتدا آماتو گزارش مفصلی از رواج اسلامگرایی در آٰژانس اتمی و همچنین بیداری اسلامی در بین دانشمندان هسته‌ای نیروگاههای اتمی در سراسر جهان را به اطلاع مقام معظم رساند و معظم له نیز در پایان گزارش آماتو فرمودند: آورین. آورین. طیب الله انفاسکم.

مقام مزخرف رهبری در پاسخ سوال آقای آماتو که پرسید اگر ریگی توی کفش شما نیست چرا اجازه نمیدهید از پارچین و فردو و دیگر مراکز اتمی بازدید کنیم فرمودند:

ما به شما اطمینان میدهیم در پارچین و امثال آن هیچ خبری نیست. در آنجا برادران ما دارند هندوانه و خیار میکارند. چکار دارید آن بیچاره‌ها را؟

آقای آماتو که از شنیدن این پاسخ مستدل کاملا قانع شده بود و عرق شرم از شلوارش می‌چکید دیگر سوالی نپرسیدند و همه شبهاتشان رفع شد.

سپس مقام مزخرف رهبری بیاناتی را فرمودند که آقای آماتو خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و در همانجا تصمیم گرفت توبه کند و اسلام بیاورد. آقای اماتو در حالی که معامله اسلامش را در دست گرفته بود و خود را برای ختنه شدن آماده میکرد گفت: از حالا به بعد من خودم  برایتان توی آزانس اتمی پارتی بازی میکنم. از امروز حق دارید بروید هر چند تا که دلتان میخواهد بمب اتمی بسازید. من خودم هوای‌تان را دارم.

در پایان مقام مزخرف رهبری امر فرمودند دفترچه حساب پس انداز بانک ملی آقای آماتو را به زور از ایشان بگیرند و از سهم امام مبلغی را به عنوان تالیف قلوب به حساب نامبرده بریزند که دیگر اینقدر به بیضه اسلام گیر ندهد و مزاحم اوقات شریف علما نگردد.

فتوا دادن از بیخ و بن غلط است

اصولا فتوا دادن مال دو سه قرن پیش است. مال آن دوره‌ای است که مردم سواد نداشتند. وسایل ارتباط جمعی نداشتند. قانون و نظم و نظام نبود. شعور جمعی انقدر پایین بود که عوام مصلحت خودشان را تشخیص نمیدادند و عقلشان را میدادند دست یک ملایی که مثلا راه و چاه را از هم تشخیص میداد. نه مال الان.

الان یک دوره‌ای شده که شما حتی به بچه‌ات هم نمیتوانی رهنمود بدهی. نسل امروز ذهن پرسشگر و پویایی دارد. نمیشود همینطوری یک نفر از روی باد معده یک جفنگیاتی را بگوید و بقیه هم قبول کنند.

بنظر من توی این عصر و زمانه باید علما دفتر و دستک‌شان را جمع کنند و دکان فتوا دادن را برای همیشه ببندند و درش را گل بگیرند.

فرض کنید همین فردا حکومت جمهوری اسلامی سقوط کند و یک نظام مردمی و متکی بر آرای اکثریت در کشور مستقر شود. در چنین سیستمی تصمیمات و قانون‌گذاریها باید بر اساس منطق علمی و تجارب جهانی و کار کارشناسی ندوین شود و پس از گذراندن مراحل قانونی بعنوان یک اصل پذیرفته شده اکثریت به ممرحله اجرا درآید.

حالا فرض کنید یک گوشکوبی توی حوزه علمیه قم نشسته و شب قبلش لوبیا خورده و بخارات معده‌اش زده بالا و هوس میکند یک فتوای مشدی بدهد و بگوزد به همه ان کار کارشناسی!

خب. با آن وضعیت سنگ روی سنگ بند نمیشود. بخاطر این است که اصولا فتوا دادن مغایر دمکراسی و حتی مغایر یک حکومت معمولی است که میخواهد کارهایش روی حساب و کتاب باشد.

خدا بیامرزد رضا شاه را. چنان این آخوندها را سرجای‌شان نشاند که جرات نمیکردند بیشتر از کوپن‌شان زر زیادی بزنند. متاسفانه پسرش آمد و دوباره این راه فاضلاب را به جامعه باز کرد که فعلا تا خرخره توی این فاضلاب روحانیت گیر کرده‌ایم.

احیای هویت ایرانی - بحثی که باید دوباره مورد تامل قرار گیرد

من تنها کسی را که دربست قبول دارم و حاضرم پشت سرش نماز بخوانم جناب بهرام مشیری است که متاسفانه اهل نماز و اینجور قرتی بازی‌ها نیست و در نتیجه تکلیف از ما ساقط است و بخاطر همین است که ما هم نماز نمیخوانیم.

این مرد آنقدر سنجیده حرف میزند و آنقدر مستدل و با شیوایی سخن میگوید که آدم از صحبتهایش هیچگاه احساس خستگی نمیکند. من یک نمونه از روشنگری‌هایش را در اینجا می‌آورم پیرامون هویت ملی.

 شما خودتان بقیه‌اش را دنبال کنید:

جوابیه غیر رسمی گوگل در مورد حذف نام خلیج فارس

بسمه تعالی

خدمت شهروندان شهیدپرور و همیشه در صحنه ایرانی کلهم اجمعین
آقاجان! علت اینکه ما نام خلیج فارس را از روی نقشه‌های خودمان حذف کردیم این بود که دیدیم حکومت شما تاریخ هخامنشی و شاهان گذشته را از کتابهای درسی مدارس حذف کرد و شما هیچی نگفتید. ما هم فکر کردیم که اینها که یک حکومت عربی را بیش از سی سال است که تحمل کرده‌اند لابد از حذف یک نام خلیج فارس هم خواهند گذشت.
ملتی که ارزشهای ایرانی خودش را فراموش کرده و امروز تحت سیطره حکومتی است که دیپلماتش در برزیل انگشت توی کون بچه مردم میکند و اسمش را میگذارند تفاوت فرهنگی. خوب لابد حذف دو کلمه هم از روی نقشه را میتوان تفاوت فرهنگی و یا فراموشی فرهنگی نامید.
 

بر همگان واضح و مبرهن است که نام اصلی و واقعی خلیج فارس همان خلیج فارس است نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش. اینکه بعضی میخواهند بگویند خلیج نیلگون فارس و یا خلیج همیشگی فارس و یا خلیج دمکراتیک فارس و یا خلیج اسلامی فارس ویا غیره همگی فاقد سند تاریخی است. خلیج فارس همان خلیج فارس است. تمام.

اما دو کلام حرف حساب با شما ملتی که رگ غیرت‌تان برای حذف نام خلیج فارس بیرون زده و از زور ناراحتی میخواهید رگ دست خودتان را ببرید و خودکشی کنید دارم و آن اینکه: عموجان! سی سال است که حکومتی که سرکار است تمام ماهیت فرهنگی و اعتقادات و ارزشهای ایرانی را از شما گرفته و مشتی خزئبلات هزار و چهارصد سال پیش را جایگزین کرده شما کک‌تان نمیگزد آنوقت چگونه است که برای حذف نام خلیج فارس اینقدر برای ما شاخ و شانه میکشید؟

حضرت عباسی شما عجب ملت عجیبی هستید. پنجاه درصد سهم دریای مازندران که حق مسلم ما بود را بدون سر و صدا از ما گرفتند یکنفر از شما ملت همیشه در صحنه اعتراض نکردید و حتی خون از دماغ کسی نریخت آنوقت هی دارید گیر میدهید که گوگل چرا این کار را کرد و از حق ما دفاع نمیکند؟

آقاجان! تاریخ نشان داده که ملت کون گشاد و ترسو به هیچ حا نمیرسد. ملتی که توسری خور باشد حقش این است که در دنیا تحقیرش کنند. توی فرودگاهها با او بدرفتاری کنند. اسم دریا و شهرهایش را تغییر بدهند و یا مثل گوگل فقط به حذف نام آن اکتفا کنند.

آقای ملت ایران!

تا کی میخواهید دل خودتان را با این چیزها خوش کنید؟ خانه از پای بست ویران است و خواجه در بند ایوان است. مملکت شما را دارند غارت میکنند و حالا شما نشسته‌اید عزا گرفته‌اید که چرا گوگل این کار را کرد و چرا فلان سازمان آن کار را نکرد و غیره؟

بقول شاعر : برو قوی شو که در نظام طبیعت ضعیف پایمال است. 

تا زمانی که شما اجازه میدهید این حکومت بیعرضه و غیر ایرانی بر شما حکومت کند باید هر روز شاهد این قبیل اتفاقات هم باشید. یک روز گوگل یکروز سایت وزارت دفاع امریکا یکروز یکروز آلمان یکروز فرانسه و یا هر خراب شده دیگر.

جمع کنید این بساط رو. شما اگر راست میگویید اجازه ندهید چند تا آخوند بیسواد مملکت را به اینجا برسانند که زنان و دختران شما برای تامین مخارج زندگی توی بارها و کازینوهای کشورهای حاشیه خلیج فارس تن فروشی کنند.

ما توی گوگل از شما ملت ایران در شگفتیم که چرا آنروز که جمهوری اسلامی تاریخ ایران باستان را از کتابهای تاریخ بچه‌های شما در مدارس حذف کرد رگ غیرتتان نجنبید؟ آیا برایتان مهم نیست که فرزندانتان هویت اصیل ایرانی خود را نشناسند و از تمدن اصیل و باستانی خود دور بمانند و بجای آنها در مورد صلح حدیبیه و نام اسب حضرت عباس را یاد بگیرند؟

چرا برای این چیزها حساسیت نشان نمیدهید؟

این حکومت اسلامی چنان فرزندان شما را در مدارس شستشوی مغزی میدهد که گویی اسرائیل دشمن بالفطره ما ایرانی‌هاست. آنقدر که در کتابهای درسی بر روی فلسطین و وقایع جنوب لبنان به بچه‌ها خوراک ذهنی میدهند از فردوسی و رستم و سهراب و شیرین و فرهاد خبری نیست.

خلاصه اینکه شما اول بروید مملکت خودتان را نجات بدهید بعد بیایید با ما دعوا راه بیاندازید. مطمئن باشید آنروز که نشان دادید یک ملت سربلند و سرفراز و قدرتمند هستید همه در مقابل شما جانب احتیاط و احترام را در پیش میگیرند و دیگر هر ننه قمری نمی‌آید به آب و خاک کشور شما قصد و غرضی داشته باشد. 

از طرف گوگل و حومه

تفاوت فرهنگ برزیلی با فرهنگ اسلامی

کم کم این برزیلی‌ها دارند حرص ما را بالا می‌آورند. خیلی پررو شده‌اند. بنده خدا یکی از دیپلمات‌های شریف ما یک انگشتی کرده ماتحت یک دختربچه برزیلی بعد اینها دنیا را گرفته‌اند سر خودشان.آن هم درست در زمانی که «اقتدار» دارد از سر و روی نظام مقدس ما می‌بارد. حالا مگر چی شده؟ فقط بنده خدا از دیدن دختربچه‌های برزیلی در استخر خوشش آمده و اسلامش تحریک شده و انگشت سبابه‌اش فرو رفته ماتحت آن بچه. حالا آسمان که به زمین نیفتاده. مهم این است که دخول صورت نگرفته. تازه اگر هم دخولی صورت گرفته باشد باید کارشناسان نظر بدهند که آیا تا ختنه‌گاه فرو رفته یا تا دسته. اینها ابهاماتی است که نیاز به تشکیل کمیته‌های کارشناسی و مذاکرات فشرده با حضور 1+5 دارد و الا اینکه پدر و مادر آن دختره عصبانی بشوند و علیه نظام و دیپلماتهای شریف  آن حرفهایی بزنند قابل قبول نیست.

اصل و ریشه این اتفاقات برمیگردد به تفاوت فرهنگی ما با برزیل.
شما اگر اهل مطالعه باشید و برزیل را مطالعه کرده باشید درمی‌یابید که اصولا این برزیلی‌ها توی آبگوشتی که میخورند معمولا مقداری کافور میریزند. بخاطر همین است که مردهای برزیلی با دیدن آن همه دخترهای خوشگل برزیلی از خود بیخود نمی‌شوند و به طرف آنها حمله‌ور نمیشوند. نمونه‌اش همین کارناول‌های معروف برزیل است که هرساله هزاران دختر خوشگل و مامانی لخت می‌ریزند توی خیابانها و ممه‌ها و باسن و حومه را چنان قر میدهند که آدم دلش میخواهد بپرد و سط کارناوال و به همه آنها انگشت برساند و از هر کدام یک ماچ آبدار بکند. اما در این حال شما می‌بینید مردهای برزیلی مثل ماست می‌ایستند کنار خیابان و فقط لبخند میزنند. واقعا شرم بر شما که قدر نعمت را نمیدانید!

شما اگر آدم بودید نمی‌رفتید جنوب شهر امریکا و نزدیک میدان شوش قاره امریکا ساکن شوید. شما برزیلی‌ها از بس کافور ریخته‌اند توی غذاهایتان غیرت و مردانگی‌تان را از دست داده‌اید و گذاشته‌اید یک خانم بی‌حجاب بشود رئیس جمهورتان. آدم از خجالت باید آب بشود برود زیر زمین از این همه بی‌غیرتی.

از همه مهمتر- شما ببینید این برزیلی‌ها چقدر پخمه و توسری خور هستند که دهمین کشور با رشد اقتصادی را دارند و آنوقت یک کلمه علیه استکبار جهانی حرف نمیزنند و مثل برادران بسیجی ما از در و دیوار سفارتخانه‌ها بالا نمیروند. اگر اینها عرضه داشتند بجای این همه توسعه اقتصادی میرفتند دنبال دستیابی به انرجی هسته‌ای.

این برزیلی‌ها سی سال پیش مقروض‌ترین کشور دنیا بودند و حالا این همه رشد کرده‌اند ولی دلیلش را خودشان نمیدانند. دلیلش برمیگردد به انقلاب شکوهمند اسلامی ما در ایران. یعنی از زمانی که در ایران انقلاب شد وضعیت اقتصادی برزیل هم شروع کرد به خوب شدن. اگر این را قبول ندارید بروید و از معلم‌ جغرافی‌تان بپرسید.

خلاصه همه این چیزها را گفتم که این برزیلی‌ها را یک کم سر جای خودشان بنشانم. برزیلی‌ها باید حواس‌شان باشد که بصیرت داشته باشند و با فتنه‌گران و جریان انحراف صف‌شان را جدا کنند. کاری نکنند که ما مجبور شویم به بازیکنان تیم ملی فوتبال‌مان بگوییم نماز شب بخوانند. آنوقت تیم ملی برزیل را هشت- هیچ میزنند!

طرح کانال آبرسانی از خزر تا خلیچ فارس را چه کسی در خواب دید؟

خوبی جمهوری اسلامی این است که برای اجرای یک طرح بزرگ عمرانی نیاز به برنامه ریزی دراز مدت و گنجاندن در برنامه پنج ساله و ده ساله و بیست ساله و از این قرتی بازی‌ها ندارد. همینطوری شب میخوابند و صبح بیدار میشوند میگویند برویم دریاچه مازندران را وصل کنیم به خلیج فارس!

حالا خارجی‌ها در تعجب‌اند که جمهوری اسلامی هزینه سرسام آور این طرح را از کجا میخواهد تامین کند؟ آنهم توی این وضعیتی که توی تامین ارزاق عمومی مردم مانده‌اند.

خب. اگر خارجی‌ها صد سال هم فکر و تحقیقات کنند دلیل این کارهای جمهوری اسلامی را نمی فهمند. بخاطر اینکه آنها از مسئله مهمی به نام خواب دیدن امام زمان توسط یک طلبه شاشو و یا یک خادم مسجد بیسواد اطلاع کافی ندارند.

حقیقت این است که یک گوشکوبی در یک روستایی امام زمان را خواب دیده که ایشان فرمودند پیغام مرا به محمود برسانید و از قول من به ایشان بگویید فورا دجله و فرات را در صحرای کربلای ایران منتقل کن. بزودی همه شما شهید خواهید شد!

جزیره ابوموسی را بدهید ایرانیان وطن‌پرست اداره کنند

بر همگان واضح و مبرهن است که با این ضعف سیاسی و انزوای بین المللی رژیم حاکم بر ایران در آینده نزدیک تمامیت ارضی ایران با خطر جدی روبرو خواهد شد. مثلا اگر خدای ناکرده یک روز از خواب بیدار بشویم و ببینیم نیروهای امیرنشین امارات جزیره ابوموسی را اشغال کرده‌اند آیا جمهوری اسلامی اینقدر اعتماد بنفس دارد که از تمامیت ارضی دفاع کند و یا اینکه از ترس درگیری با نیروهای خارجی و درخطر افتادن پایه‌های نظام مقدس از درگیری نظامی پرهیز میکند؟

هیچ شکی نیست که اگر قرار شود اینها بین حفظ حکومت و حفظ تمامیت ارضی یکی را انتخاب کنند بطور حتم اولی را انتخاب خواهند کرد. از نظر آخوندها اولویت با حفظ نظام است بعد اگر توانستند حفظ تمامیت ارضی و بقیه چیزها.

من اگر جای این خامنه‌ای کله پوک بودم لااقل از ایرانیان مقیم خارج کشور میخواستم بیایند جزیره ابوموسی را با اختیارات کامل خودشان اداره کنند. باور کنید با جلب سرمایه‌های ایرانیان می‌توان جزیره ابوموسی را تبدیل کرد به قطب توریستی خلیج فارس. تمام سرمایه‌داران خارجی را هم می‌توان تشویق کرد بیایند آنجا هتل و پلاژ و کازینو و مراکز تفریحی ایجاد کنند. اصلا اوضاع طوری میشود که عربها هم برای خرج کردن پول‌هایشان دیگر به لاس وگاس نمیروند و یکراست می‌آیند جزیره ایرانی الاصل ابوموسی. 

تازه. هر از چند گاهی کنسرت خوانندگان معروف را هم آنجا برگزار می‌کنیم و این باعث میشود هموطنان داخل ایران دیگر اینقدر به دوبی سفر نکنند و بجای خرج کردن پولهایشان در آنجا بیایند توی جزیره خودمان و عشق و حال کنند.

میترسم وقتی ما همه این چیزها را درست کردیم و همه چیز راه افتاد سر و کله آخوندها پیدا شود و بگویند: کی به شما اجازه داده اینجا کارهای خلاف شرع راه بیاندازید؟ یالله بگیرید ببرید این کافرهای از خدا بی خبر را.

بالاخره معلوم نشد ما با اقتدار عقب نشینی کردیم یا غربی‌ها ؟

اینطوری که بوغ‌های تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی وانمود میکنند ظاهرا در مذاکرات اخیر اسلامبول غرب از مواضع خود عقب نشینی مفتضحانه‌ای کرده و قبول کرده که جمهوری اسلامی بمب اتم بسازد و دو سه تایی از آنها را برای دستگرمی بدهد به حزب الله لبنان تا آنها را روی مردم اسرائیل امتحان کنند و بقیه‌اش را هم بفروشد به کشورهای امریکای لاتین و شاخ افریقا.

اصلا این غربی‌ها که اینقدر فشار می‌آوردند که یا به زبان خوش به پای میز مذاکره بیایید و یا مواضع شما را بمباران میکنیم فقط بخاطر این بوده که بیایند به پای میز مذاکره و غربی‌ها تسلیم بشوند و اجازه بدهند جمهوری اسلامی بمب اتمی بسازد ولی قول بدهد از نوع کوچک‌اش بسازد و نه از اون درازهاش!

خب. اما واقعیت چیست؟

جمهوری اسلامی با اقتدار جام زهر را تا قطره آخر سر کشید و قدم به قدم به دامی افتاد که غربی‌ها برایش تدارک دیده بودند. این یک پازلی بود که هر چه جلوتر میرویم دست و پای جمهوری اسلامی بسته‌تر میشود و نظارت سازمان‌های بین المللی شدیدتر.

و عملا امکان دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی از این حکومت گرفته خواهد شد. حالا اسم این را میخواهند اقتدار بگذارند و یا هر چیز دیگر مهم نیست. مهم این است که جمهوری اسلامی افتاده است توی مسیر یکطرفه‌ای که امکان بازگشت ندارد.

البته سوابق این حکومت نشان میدهد که جر زنی یک عادت همیشگی این حکومت بوده ولی غربی‌ها الان هوشیارتر از قبل هستند و امکان جرزنی را نیز از این رژیم دارند میگیرند.

نور به قبرت ببارد جورج بوش

خوب شد كه جورج بوش كلك دو حكومت قرون وسطايي طالبان و صدام حسين را با شهامت و شجاعت كند اكر ان خدابيامرز اين كار را نكرده بود حالا حالا ملا عمر و صدام حسين با باراك اوباما بر سر اينكه محل مذاكره كجا باشد هي شل كن سفت كن درمياوردند دقيقا همين مسخره بازي هايي كه الان جمهوري اسلامي دارد با كشورهاي غربي انجام ميدهد. يك روز ميكويند محل مذاكره بايد استامبول باشد بعد همين كه كشورهاي غربي با ان موافقت ميكنند ميكويند ما ميخواهيم محل مذاكرات دمشق باشد نه استامبول. البته دليلشان هم اين است كه ميكويند ما كه زبان تركي كه بلد نيستيم دفعه قبل بخاطر ندانستن زبان تركي توي استامبول سركردان شديم و از هر كس ادرس محل مذاكرات را مي برسيديم نمي فهميدند و اين بود كه ما محل مذاكرات را نتوانستيم بيدا كنيم

بوی عید نوروز - بوی شکوفه و سبزه - بوی بهار آزادی

تنها چیزی که از اصالت ایرانی بودنمان باقی مانده یکی زبان شیرین فارسی است و یکی هم همین عید نوروز. بقیه چیزها را یا مغولها از بین بردند و یا آخوندها. 

خارجیها به رسم و رسومهایی که از نیاکانشان به ارث برده اند افتخار میکنند و در ترویج آن کوتاهی نمیکنند ولو اینکه جنبه خرافاتی آنها کاملا روشن باشد مثل جشن هالووین. اگرچه خاستگاه هالووین خرافاتی است اما امروز باعث تفریح و تفنن جامعه است و کمتر کسی است که با آن مخالف باشد.

اما این آخوندها از زمانی که روی کار آمدند مراسم چهارشنبه سوری ما را به بهانه خرافاتی بودن از ما گرفتند. جشن مهرگان و شب یلدا و سیزده بدر را هم سعی کردند تغییر ماهیت بدهند. درعوض بجای این مراسم شادی آور و فرح بخش تا توانستند مراسم عزاداری امامان و ایل و طایفه آنها را پر رنگتر کردند. ایام فاطمیه ایام اعتکاف دهه محرم و اربعین حسینی و مراسم شبهای قدر و رمضان و غیره را آنقدر بها دادند و پررنگتر کردند که به تدریج خنده و شادی و حتی امید از میان ما رخت بربست و ما شدیم ملتی عبوس و سرخورده که برای هرچیز فوری آبغوره درمی آوریم.

اما با همه اینها تنها مراسمی که هنوز زورشان نرسیده از دست مردم بیرون بیاورند همین عید باستانی و اصیل نوروز است. مردم در نوروز احساس تازه ای دارند. بوی آمدن بهار را حس میکنند. به استقبال بهار میروند و خودشان را با شکوفه ها و جوانه زدن سبزه ها قاطی میکنند و همین باعث دمیدن روح امید و نشاط در آنها میشود. مردم به شوق سال جدید به هنگام تحویل سال آرزوها میکنند و امیدوار میشوند که با آمدن سال نو تغییر و تحول مثبتی در زندگیشان رخ دهد. اگرچه سالهاست که هر سال بدتر از سال قبل بوده است!

ما باید روی زنده نگه داشتن و پویایی اصالت و فرهنگ ایرانی خودمان تلاش کنیم. باید نوروز را همانگونه که بوده و هست برگزار کنیم و نه آنطور که سعی میکنند باشد. این خودش یک نوع مبارزه است با سردمداران حکومت مذهبی.

به امید آنکه سال جدید سال پایان یافتن بدبختیهای مردم ایران و تابیده شدن خورشید تابان آزادی و آبادانی بر این مرز و بوم دوست داشتنی باشد.