مصاحبه اختصاصی با ملوان انگليسی:
خبرنگار: سرکار خانم ترنی٬ لطفا نحوه دستگيری خودتان را برای خوانندگان اين وبلاگ توضيح دهيد. با اين اظهارات ضد و نقيض دولتهای ايران و انگليس ما بالاخره نفهميديم کی به کی تجاوز کرده. لطفا ماجرا را توضيح دهيد.
ملوان: با سلام و درود به روان پاک بنيانگذار بريتانيای کبير و با صلوات به روح پرفتوح پرنسس ديانا و با آرزوی صحت و سلامتی برای مقام معظم انگليس حضرت ملکه اليزابت دوم٬ من به همراه چهارده نقر از دوستانم توسط برادران رزمنده سپاه دستگير شديم و هم اکنون در بازداشت بسر ميبريم.
جريان دستگيری ما اينجوری بود که يک روز بچهها گفتند بياييد برويم قايق سواری کنيم و گشتی توی دريا بزنيم. دوتا قايق بوديم. همه مرد بودند جز من. داشتيم برای خودمون تخمه ميخورديم و ميگفتيم و میخنديديم که يهو سر و کله برادران رزمنده پيدا شد و گفتند بزن بغل! از ما کارت شناسايی خواستند. بعد به دوستهايم گفتند: شما چه نسبتی با اين خانم داريد؟ سند ازدواج و عقدنامه میخواستند که نداشتيم. توی قايقها را گشتند از بدشانسی چند تا سیدی آهنگ مبتذل گيرآوردند و مقداری تخمه آفتاگردان.
من را بجرم عدم رعايت حجاب اسلامی و شرکت در پارتی مختلط توی دريا بازداشت کردند و بقيه را بجرم تلاش برای براندازی عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی و تشويش اذهان عمومی و توهين به مقام رهبری و غيره دستگير و به بازداشتگاه بردند
خبرنگار: آخ٬ آخ٬ آخ. خيلی اوضاعتون خرابه. با وثيقه و اينجور چيزا کارتون حل نميشه. فکر کنم حالا حالا اونجا هستين؟
ملوان: اميدوارم بزودی آزاد بشيم و به آغوش پر مهر خانوادهمان برگرديم. پدر مادرم اين روزها دنبال جور کردن سند منگولهدار و تهيه وثيقه هستند. حالا ببينيم چی ميشه.
خبرنگار: بر اساس اظهارات مقامات جمهوری اسلامی شما يه خورده به آبهای ايران تجاوز کرديد. عددش یادم نیست. ظاهرا کمتر از یک کیلومتر. شاید هم دو سه متر. راست ميگن؟
ملوان: دو سه متر؟!! اوووه. آقا چرا تهمت ميزنيد؟ ما فقط دو سانت و سه ميليمتر تجاوز کزديم. اون هم نوک قايقمون فرو رفت توی آبهای بين المللی خليج فارس. خدا پدر شما را بيامرزد. دو سه متر؟!
خبرنگار: يعنی شما را بخاطر دو سانت و سه ميليمتر بازداشت کردند؟
ملوان: اينها بهانه است. اصلا موضوع ما تجاوز و اينجور چيزا نيست. الان ده پانزده سال است که در دريای خزر٬ کيلومترها مرز ايران را به عقب راندند و فقط سواحل دريا برای ايران باقی مانده. اينها سر و صدايش را درنياوردند. حالا چی شده اينقدر مرزهای ايران برای آنها اهميت پيدا کرده که با خط کش٬ افتادهاند به جان دريای خليج فارس؟
خبرنگار: آخرين سوال را میخواستم درباره نحوه رفتار برادران بازجو با شما بپرسم.
ملوان: آخ نگو. مردهای ايرانی خيلی خونگرم و هاتاند. همه شون بمن اظهار علاقه ميکنند. ولی همين هم باعث دردسر شده. اول قرار بود من را آزاد کنند و بقيه چهارده نفر را نگه دارند. از زمانی که من گفتم ايرانیها خيلی خونگرمند٬ طلاب حوزههای علمیه به دولت اعتراض کردند که اين چکاری است که ميخواهيد بکنيد؟ اون چهارده نفر را ول کنيد و اين خانوم را نگهداريد. ما هم ميخواهيم به او رفتار اسلامی داشته باشيم
خبرنگار: سرکار خانم ترنی٬ لطفا نحوه دستگيری خودتان را برای خوانندگان اين وبلاگ توضيح دهيد. با اين اظهارات ضد و نقيض دولتهای ايران و انگليس ما بالاخره نفهميديم کی به کی تجاوز کرده. لطفا ماجرا را توضيح دهيد.
ملوان: با سلام و درود به روان پاک بنيانگذار بريتانيای کبير و با صلوات به روح پرفتوح پرنسس ديانا و با آرزوی صحت و سلامتی برای مقام معظم انگليس حضرت ملکه اليزابت دوم٬ من به همراه چهارده نقر از دوستانم توسط برادران رزمنده سپاه دستگير شديم و هم اکنون در بازداشت بسر ميبريم.
جريان دستگيری ما اينجوری بود که يک روز بچهها گفتند بياييد برويم قايق سواری کنيم و گشتی توی دريا بزنيم. دوتا قايق بوديم. همه مرد بودند جز من. داشتيم برای خودمون تخمه ميخورديم و ميگفتيم و میخنديديم که يهو سر و کله برادران رزمنده پيدا شد و گفتند بزن بغل! از ما کارت شناسايی خواستند. بعد به دوستهايم گفتند: شما چه نسبتی با اين خانم داريد؟ سند ازدواج و عقدنامه میخواستند که نداشتيم. توی قايقها را گشتند از بدشانسی چند تا سیدی آهنگ مبتذل گيرآوردند و مقداری تخمه آفتاگردان.
من را بجرم عدم رعايت حجاب اسلامی و شرکت در پارتی مختلط توی دريا بازداشت کردند و بقيه را بجرم تلاش برای براندازی عليه نظام مقدس جمهوری اسلامی و تشويش اذهان عمومی و توهين به مقام رهبری و غيره دستگير و به بازداشتگاه بردند
خبرنگار: آخ٬ آخ٬ آخ. خيلی اوضاعتون خرابه. با وثيقه و اينجور چيزا کارتون حل نميشه. فکر کنم حالا حالا اونجا هستين؟
ملوان: اميدوارم بزودی آزاد بشيم و به آغوش پر مهر خانوادهمان برگرديم. پدر مادرم اين روزها دنبال جور کردن سند منگولهدار و تهيه وثيقه هستند. حالا ببينيم چی ميشه.
خبرنگار: بر اساس اظهارات مقامات جمهوری اسلامی شما يه خورده به آبهای ايران تجاوز کرديد. عددش یادم نیست. ظاهرا کمتر از یک کیلومتر. شاید هم دو سه متر. راست ميگن؟
ملوان: دو سه متر؟!! اوووه. آقا چرا تهمت ميزنيد؟ ما فقط دو سانت و سه ميليمتر تجاوز کزديم. اون هم نوک قايقمون فرو رفت توی آبهای بين المللی خليج فارس. خدا پدر شما را بيامرزد. دو سه متر؟!
خبرنگار: يعنی شما را بخاطر دو سانت و سه ميليمتر بازداشت کردند؟
ملوان: اينها بهانه است. اصلا موضوع ما تجاوز و اينجور چيزا نيست. الان ده پانزده سال است که در دريای خزر٬ کيلومترها مرز ايران را به عقب راندند و فقط سواحل دريا برای ايران باقی مانده. اينها سر و صدايش را درنياوردند. حالا چی شده اينقدر مرزهای ايران برای آنها اهميت پيدا کرده که با خط کش٬ افتادهاند به جان دريای خليج فارس؟
خبرنگار: آخرين سوال را میخواستم درباره نحوه رفتار برادران بازجو با شما بپرسم.
ملوان: آخ نگو. مردهای ايرانی خيلی خونگرم و هاتاند. همه شون بمن اظهار علاقه ميکنند. ولی همين هم باعث دردسر شده. اول قرار بود من را آزاد کنند و بقيه چهارده نفر را نگه دارند. از زمانی که من گفتم ايرانیها خيلی خونگرمند٬ طلاب حوزههای علمیه به دولت اعتراض کردند که اين چکاری است که ميخواهيد بکنيد؟ اون چهارده نفر را ول کنيد و اين خانوم را نگهداريد. ما هم ميخواهيم به او رفتار اسلامی داشته باشيم