چقدر خوب شد شورای نگهبان اصلا به تخلفات رسیدگی نکرد و احمدینژاد را برای یک دوره چهارساله دیگر منصوب کرد.
بنظر من باید اعلام چشن ملی کنیم و بخاطر این حماقت سردمداران نظام شادی کنیم و به هم تبریک بگوییم.
تصورش را بکنید اگر شورای نگهبان مثلا بیطرف بود و میخواست مطابق قانون به تخلفات و تقلبهای گسترده رسیدگی کند آنوقت مجبور بود میرحسین را برنده اعلام کند. بعد چی میشد؟
اولا توی بوق و کرنا میکردند که دیدید ما کارمان درست است و اهل خیانت به آرا مردم نیستیم؟ ما ناسلامتی شش نفر فقیه هستیم و هیچوقت آخرت خودمان را بخاطر هوس های دنیوی ضایع نمیکنیم.
از آنطرف مقام عظمای پشمکی هم ادعا میکرد که شان رهبری بالاتر از جانبداری از یک فرد یا جناح خاص است و لذا از وی اعاده حیثیت می شد و دوباره همان مسخره بازیهای دوره خاتمی تکرار میشد و چهره زشت استبداد این حکومت در زیر نقاب تزویر و نفاق پوشیده تر میشد و دوباره روز از نو و روزی از نو. موضعگیریهای شل کن سفت کن نمیگذاشت جوانان بفهمند لانه فساد در این کشور در کجاست.
اما شانس آوردیم که سردمداران این نظام همه نقابها را از چهره خود کنار زدند. این اتفاق کوچکی نیست. مثل این است که چند نفر دزد و چاقوکش خودشان را گریم کنند و بیایند توی خانه شما و شروع کنند از خدا و پیغمبر و تقوا و قیامت حرف بزنند ولی هدفشان جمعکردن فرش و اسباب و لوازم منزل شما و سوء نیت به جان و ناموس شما باشد. تا زمانی که آنها خودشان را پشت چهره مصلح و روحانی قایم کردهاند٬ هویت اصلی آنها برای اکثر اعضای خانواده روشن نیست و چه بسا فریب حرفهای آن دزدان شیاد را هم بخورند و با آنها نیز همکاری کنند ولی همینکه نقاب آنها از چهره بیفتد لحظه هشیاری و بیداری خانواده است. از آن لحظه به بعد تلاش برای بیرون کردن شیادان چاقوکش روحانی نما از خانه و کاشانه جدیتر خواهد شد.
وضعیت کنونی کشور ما دقیقا شبیه همان لحظهای است که نقاب از چهره دزدان شیاد افتاده است. خیلی از مردم دریافتند که معنی تداخل دین در سیاست یعنی چه. فهمیدند که معنی رافت اسلامی یعنی چه. پایبندی به قانون و حفظ منافع ملی یعنی چه. استفاده ابزاری از مردم و رای مردم برای حفظ و بقای نظام سلطه یعنی چه.
مردم فهمیدند که همه فسادها و بدبختیهای این مملکت زیر سر خامنهای و یک مشت نظامیان بادمجان دور قاپ چین و متحجران حوزه مثل مصباح یزدی و یک عده وابسته به محافل روسی هستند که میخواهند جلوی پیشرفت ایران را بگیرند.
مردم همچنین فهمیدند که غیر از دو سه نفر از مراجع تقلید بقیه یا طرفدار ظالم هستند و یا یک مشت آدمهای زبون و ترسو هستند که در مقابل ظلم سکوت میکنند. مرجع تقلیدی که جرات نداشته باشد از حقوق مردم دفاع کند بدرد لای جرز دیوار میخورد.
خلاصه اینکه من خیلی خوشحالم که مردم حقایق را فهمیدند و راهشان را پیدا کرده اند. این ملت دیر یا زود به مقصد خواهد رسید و بساط حقهبازیهای مذهبی را از این مرز و بوم ریشه کن خواهند کرد.
بنظر من باید اعلام چشن ملی کنیم و بخاطر این حماقت سردمداران نظام شادی کنیم و به هم تبریک بگوییم.
تصورش را بکنید اگر شورای نگهبان مثلا بیطرف بود و میخواست مطابق قانون به تخلفات و تقلبهای گسترده رسیدگی کند آنوقت مجبور بود میرحسین را برنده اعلام کند. بعد چی میشد؟
اولا توی بوق و کرنا میکردند که دیدید ما کارمان درست است و اهل خیانت به آرا مردم نیستیم؟ ما ناسلامتی شش نفر فقیه هستیم و هیچوقت آخرت خودمان را بخاطر هوس های دنیوی ضایع نمیکنیم.
از آنطرف مقام عظمای پشمکی هم ادعا میکرد که شان رهبری بالاتر از جانبداری از یک فرد یا جناح خاص است و لذا از وی اعاده حیثیت می شد و دوباره همان مسخره بازیهای دوره خاتمی تکرار میشد و چهره زشت استبداد این حکومت در زیر نقاب تزویر و نفاق پوشیده تر میشد و دوباره روز از نو و روزی از نو. موضعگیریهای شل کن سفت کن نمیگذاشت جوانان بفهمند لانه فساد در این کشور در کجاست.
اما شانس آوردیم که سردمداران این نظام همه نقابها را از چهره خود کنار زدند. این اتفاق کوچکی نیست. مثل این است که چند نفر دزد و چاقوکش خودشان را گریم کنند و بیایند توی خانه شما و شروع کنند از خدا و پیغمبر و تقوا و قیامت حرف بزنند ولی هدفشان جمعکردن فرش و اسباب و لوازم منزل شما و سوء نیت به جان و ناموس شما باشد. تا زمانی که آنها خودشان را پشت چهره مصلح و روحانی قایم کردهاند٬ هویت اصلی آنها برای اکثر اعضای خانواده روشن نیست و چه بسا فریب حرفهای آن دزدان شیاد را هم بخورند و با آنها نیز همکاری کنند ولی همینکه نقاب آنها از چهره بیفتد لحظه هشیاری و بیداری خانواده است. از آن لحظه به بعد تلاش برای بیرون کردن شیادان چاقوکش روحانی نما از خانه و کاشانه جدیتر خواهد شد.
وضعیت کنونی کشور ما دقیقا شبیه همان لحظهای است که نقاب از چهره دزدان شیاد افتاده است. خیلی از مردم دریافتند که معنی تداخل دین در سیاست یعنی چه. فهمیدند که معنی رافت اسلامی یعنی چه. پایبندی به قانون و حفظ منافع ملی یعنی چه. استفاده ابزاری از مردم و رای مردم برای حفظ و بقای نظام سلطه یعنی چه.
مردم فهمیدند که همه فسادها و بدبختیهای این مملکت زیر سر خامنهای و یک مشت نظامیان بادمجان دور قاپ چین و متحجران حوزه مثل مصباح یزدی و یک عده وابسته به محافل روسی هستند که میخواهند جلوی پیشرفت ایران را بگیرند.
مردم همچنین فهمیدند که غیر از دو سه نفر از مراجع تقلید بقیه یا طرفدار ظالم هستند و یا یک مشت آدمهای زبون و ترسو هستند که در مقابل ظلم سکوت میکنند. مرجع تقلیدی که جرات نداشته باشد از حقوق مردم دفاع کند بدرد لای جرز دیوار میخورد.
خلاصه اینکه من خیلی خوشحالم که مردم حقایق را فهمیدند و راهشان را پیدا کرده اند. این ملت دیر یا زود به مقصد خواهد رسید و بساط حقهبازیهای مذهبی را از این مرز و بوم ریشه کن خواهند کرد.